ما انسانها از کنترل کردن اوضاع لذت می بریم. در همه شرایط می خواهیم اوضاع را در کنترل خود در بیاوریم، اما چقدر موفق هستیم؟ در خصوص افکار، عواطف و احساسمان چقدر موفق هستیم؟
برشی از کتاب مبارزه بی پایان (کاربرد درمان پذیرش و تعهد در اختلالات اضطرابی)
نویسنده: دکتر پیمان دوستی
ذهن ما به طور غیر قابل انکاری این توهم را در ذهن ما به وجود میآورد که توانایی کنترل همه چیز را داریم. اما این عطش و میل به کنترل اوضاع اگر به درستی مدیریت نشود ممکن است منجر به بروز برخی مشکلات شود. اضطراب یک احساس است که نمی توان آن را کنترل کرد. در شرایطی که واقعا لازم است هرچه کمتر اضطراب را تجربه کنید، می توانید این کار را انجام دهید؟
تصور کنید شما را به حساس ترین دروغ سنج دنیا وصل کردهام. تفنگی را به طرف سرتان نشانه گرفتهام و اگر کوچکترین نشانهای از وجود اضطراب ببینم به شما شلیک میکنم. فکر میکنید در این نمایشنامه چه اتفاقی میافتد؟ بعید میدانم که کسی در این موقعیت مضطرب نشود.
وقتی که تجربه نکردن اضطراب واقعا مهم است، زمانی که متوجه کوچکترین نشانه از وجود اضطراب در خودتان میشوید، باعث میشود که بیشتر مضطرب شوید و این اضطراب کل وجودتان را فرا میگیرد. بعد از همهی اینها، میخواهم پیشنهاد مفیدتری درباره اضطراب بدهم. بهجای اینکه در صدد کاهش یا حذف اضطراب باشید، در مورد چگونه بهتر زیستن با آن فکر کنید.