تالار اختلال دو قطبی

اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder)

“اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول” یک تشخیص نیست. این عبارت به این واقعیت اشاره دارد که یک فرد دارای علائم اختلال دوقطبی‌ای است که به نوعی، با تظاهرات رایج این اختلال متفاوت است و نمی‌توان آن را به عنوان اختلال دو قطبی نوع ۱، اختلال دوقطبی نوع ۲ و یا اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمی) در نظر گرفت.

در واقع، تظاهر غیر معمول اختلال دوقطبی به این معنی است که علائم فرد دقیقاً با علائم رایج‌تر اختلال دوقطبی مطابقت ندارد.

گردآوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

به نقل از لنر و فلتچر (۲۰۲۲) ممکن است آنچه در اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) می‌بینیم، سیمپتوم‌های هیپومانیا به شکل پر انرژی بودن غیر طبیعی با دست کم ۳ مورد از ۷ مورد باشد: ۱) سریع صحبت کردن، پر حرفی یا احساس فشار برای حرف زدن، ۲) داشتن انرژی زیاد به همراه احساس توانمندی غیر معمول، ۳) پرش افکار یا سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار افکار با یکدیگر مسابقه می‌دهند یا حاشیه پردازی و توضیح‌های غیر ضروری مداوم و به حاشیه رفته شدن بحث اصلی به دلیل هجوم زیاد افکار، ۴) کاهش نیاز به خواب به شکلی که با خواب کم نیز، فرد همچنان دارای انرژی باشد، ۵) حواس پرتی و یا پرت شدن حواس به محرک‌های غیر ضروری، ۶) افزایش فعالیت‌های هدفمند مانند انجام پروژه‌های زیاد، فعالیت جنسی، کار، مدرسه و …، ۷) درگیر شدن در فعالیت‌های بالقوه دردسرساز یا انجام رفتارهای بی پروا یا انجام فعالیت‌های نسنجیده یا تصمیم گیری‌های تکانه‌ای مالی، جنسی، رابطه‌ای، سرمایه گذاری و ….

لنر و فلتچر (۲۰۲۲) بیان کردند که ممکن است تظاهرات افسردگی نیز در اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) متفاوت باشد. ممکن است دوره‌های افسردگی به شکل تغییر در الگوهای خواب، احساس غمگینی، مشکل در باور توانایی انجام کارهای کوچک، احساس بی قراری، احساس ناامیدی یا آهسته صحبت کردن خود را نمایان کند.

سسیلی (۲۰۰۷) در خصوص اختلال دو قطبی با تظاهرات غیر معمول (atypical bipolar disorder) بیان کرد که فرد ممکن است به طور مداوم و تقریبا همیشه سیمپتوم‌های هیپومانیا را از خود نشان دهد و به ندرت افسردگی را تجربه کند. همچنین وی بیان می‌کند، ممکن است اپیزودهای افسردگی کوچک باشد و فرد نتواند آنها را تشخیص دهد و آن را به حساب حالت‌های خلقی به دلایل اتفاق‌های بیرونی بگذارد.

بائر (۲۰۲۲) نیز بیان می‌کند، اختلال دو قطبی می‌تواند با نمودی متفاوت، به شکل خلق میکس یعنی تجربه همزمان ویژگی‌هایی از هیپومانیا مانند سریع صحبت کردن، پرحرفی، پرش افکار یا سرعت زیاد افکار و … به همراه ویژگی‌هایی از افسردگی مانند خلق پایین، احساس غمگینی، بی قراری و ناامیدی، نمایان شود.

همچنین بائر (۲۰۲۲) مطرح می‌کند، اگرچه اختلال دوقطبی به عنوان یک اختلال مربوط به خلق شناخته می شود، اما تحقیقات فراوانی نشان می دهند که علامت اصلی هیپومانیا، خلق و خوی بالا نیست، بلکه زیادی فعال بودن به همراه تندی روانی یا حرکتی است. سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار باهم مسابقه می دهند، احساس تحت فشار بودن برای حرف زدن/  یا پرحرفی، کاهش نیاز به خواب، شروع پروژه‌های زیاد و تصمیم‌گیری‌های تکانشی، همگی ناشی از همین زیادی فعال بودن است.

نگاهی متفاوت به اختلال دو قطبی: آیا تجربه همزمان اپیزودهای هیپومانیا (یا مانیا) و افسردگی ممکن است؟

در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است در اختلال دو قطبی، به طور همزمان اپیزود هیپومانیا (یا مانیا) و افسردگی  را تجربه کنیم؟ باید بگوییم، بله چنین چیزی می تواند رخ دهد.

برخی از مطالعات، شایع ترین حالت خلقی در اختلال دوقطبی را، ترکیبی از علائم هیپومانیک/ مانیک و افسردگی نشان می دهند. در واقع، تصویر کلاسیک اختلال دوقطبی که دوره ای متناوب بین قطب های خلق و خوی بالا و پایین دارد، یک ساده سازی بیش از حد است. در خود نام اختلال دو- قطبی، احتمالاً نسبت به اصطلاح قدیمی تر این اختلال، یعنی اختلال مانیا- افسردگی، دقت کمتری به خرج داده شده است.

نویسنده: دکتر مارک بائر/ منبع: dbsalliance.org

مترجم: دکتر پیمان دوستی

اگرچه اختلال دوقطبی به عنوان یک اختلال مربوط به خلق شناخته می شود، اما تحقیقات فراوانی نشان می دهند که علامت اصلی هیپومانیا و مانیا، خلق و خوی بالا نیست، بلکه بیش فعالی است.

همانطور که بسیاری از افراد گاهی تجربه کرده اند، خلق می تواند افزایش یافته یا تحریک پذیر باشد. اما چیزی که همیشه در دوره‌های مانیا یا هیپومانیا ظاهر می‌شود، احساس «سریع بودن/ تندی» جسمی و/ یا ذهنی است.

سرعت زیاد افکار به شکلی که انگار باهم مسابقه می دهند، احساس تحت فشار بودن برای حرف زدن/  یا پرحرفی، کاهش نیاز به خواب، شروع پروژه‌های زیاد و تصمیم‌گیری‌های تکانشی، همگی ناشی  بیش از حد فعال بودن ناشی می‌شوند.

بسیاری از اوقات این حس بیش فعالی خوشایند است – زمانی که شخص به طور خاص احساس اعتماد به نفس دارد، احتمال بیشتری دارد که قاطعانه عمل کند و اغلب احتمال بیشتری دارد که ریسک کند.

با این حال، گاهی اوقات بیش فعال بودن فقط به این معناست که «موتورتان را نمی توانید خاموش کنید». این موضوع می‌تواند به تحریک‌پذیری یا بی‌قراری منجر شود، به‌ویژه اگر فرد با واقعیت یا افراد دیگری مواجه شود که با انتظارات او مطابقت ندارند. بنابراین آنچه در مانیا یا هیپومانیا رایج است، احساس بیش فعالی است، اما خلق و خوی می تواند متغیر باشد.

بنابراین، به طور کلی، تعجب آور نیست که خلق و خوی در هیپومانیا یا مانیا گاهی اوقات افسرده می شود. در واقع، ممکن است دقیق‌تر باشد که اختلال دوقطبی را نه به‌عنوان حالت متناوب خلق‌های خیلی بالا و خیلی پایین، بلکه به‌عنوان وضعیت دوره‌های افسردگی مکرر با دوره‌های بیش فعالی  یا دوره‌های بیش فعالی مکرر با پریودهای کندی و افسردگی، در نظر بگیریم– و گاهی اوقات این دوره‌ها متناوب می‌شوند.

از آنجا که بسیاری از مردم فکر می کنند که اختلال دوقطبی فقط می تواند “دو قطبی” باشد، ممکن است با ارائه دهندگان سلامت روان در مورد احساس افسردگی و یا سرعت بالا صحبت نکنند. مفروضات یا برچسب‌ها گاهی اوقات می‌توانند مانع درک شما شوند.

اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک) چیست؟

تقریبا همه‌ی ما دچار نوسانات خلقی ادواری (دوره‌ای) می‌شویم. با این حال، افراد مبتلا به اختلال‌های دو قطبی (Bipilar disorders)، در دوره‌هایی (اپیزودهایی)، هیجان‌هایی از افزایش انرژی و شعف زیاد (به شکل مانیا یا به شکل هیپومانیا که خفیف تر از مانیا می‌باشد) و در دوره‌هایی (اپیزودهایی)، افسردگی را تجربه می‌کنند. برخی از اختلال‌های دو قطبی (Bipilar disorders)، شامل اختلال دوقطبی نوع یک، اختلال دو قطبی نوع دو، و اختلال ادواری خویی (خلق چرخشی) یا همان سیکلوتایمیک (cyclothymic disorder) می‌باشد.

منبع: نسخه تجدید نظر شده ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM 5-TR)

خلاصه و ترجمه: دکتر پیمان دوستی

با توجه به آنچه پیش‌تر توضیح داده شد، اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک)، نوعی از اختلال دو قطبی (بایپولار) می‌باشد. این اختلال تناوب‌هایی (چرخش‌هایی) را بین حالت افسردگی (اما نه به معنای یک اپیزود کامل و تمام اعیار از افسردگی اساسی) و حالت‌های افزایش انرژی به نام هیپومانیا (که ممکن است معیارهای کامل یک اپیزود هیپومانیا را برآورده نکند) را شامل می‌شود. برای تشخیص این اختلال، باید این چرخش‌های خلقی به مدت حداقل دوسال (در کودکان و نوجوانان حداقل یک سال) ادامه داشته باشد و هیچ گاه فرد بیشتر از دوماه، بدون هیچ نشانه‌ای (از افسردگی یا هیپومانیا) نبوده باشد.

اپیزود هیپومانیا

به طور معمول یک اپیزود هیپومانیا، دوره‌های افزایش انرژی‌ای است که در آن ۳ مورد یا بیشتر و به مدت ۴ روز یا بیشتر، نشانه‌ها وجود دارد. توجه داشته باشید که در اختلال سیکلوتایمیک (ادواریی خویی/ خلق چرخشی)، ممکن است معیارهای یک اپیزود کامل برآورده نشود، یعنی ممکن است نشانه‌ها کمتر از ۳ عدد یا مدت کمتر از ۴ روز و یا هر دو مورد باشد.

نشانه‌ها شامل افزایش انرژی به همراه برخی از موارد زیر:

 ۱) عزت نفس و خود بزرگبینی کاذب (عزت نفس متورم)،

۲) کاهش نیاز به خواب، مثلا ممکن است ۳ ساعت خواب برایتان کافی باشد.

۳) پر حرفی بیش از حد،

۴) پرش افکار یا شتاب افکار (ممکن است تصور کنید افکار در ذهن‌تان مسابقه می‌دهند)،

۵) حواسپرتی (توجه‌تان به محرک‌های غیر مهم پرت می‌شود)،

۶) افزایش فعالیت هدفمند مانند رابطه جنسی، سرکار، مدرسه و … یا بی قراری روانی – حرکتی،

۷) درگیری افراطی در فعالیت های لذتبخشی که عواقب بالقوه دردناکی دارد (مانند درگیر شدن در روابط جنسی پر خطر، تصمیم‌های مالی یا تجاری نامناسب و ساده لوحانه، خرید افراطی و…)،

اپیزود افسردگی اساسی

به طور معمول، یک اپیزود افسردگی اساسی، خلق پایینی را در بر دارد که شدت آن از نا امیدی‌های معمولی و  هیجانهای غم انگیز گاه و بیگاه زندگی روزمره بیشتر است. برای تشخیص یک اپیزود افسردگی اساسی، باید حداقل ۵ نشانه یا بیشتر از ۹ نشانه‌ی افسردگی اساسی وجود داشته و نشانه‌ها باید حداقل به مدت ۱۴ روز یا بیشتر، حضور داشته باشند. با این حال، در اختلال ادواری خویی (سیکلوتایمیک)، دوره‌های افسردگی ممکن است معیارهای یک اپیزود کامل افسردگی اساسی را براورده نکنند، یعنی یا معیار تعداد نشانه‌ها کمتر از ۵ تا باشد، یا معیار مدت کمتر از ۱۴ روز باشد، و یا هر دو مورد. برای درک بهتر اپیزود افسردگی، معیارهای آن را بیان می‌کنیم:

یک اپیزود کامل افسردگی اساسی یعنی حداقل ۵ نشانه از ۹ نشانه‌ی زیر به مدت حداقل ۱۴ روز وجود داشته باشد و معیار شماره ۱ یا معیار شماره ۲، حتما باید حداقل یکی از این ۵ معیار باشد. چنانچه معیار تعداد نشانه‌ها یا معیار مدت زمان برآورده نشود، نشانه‌ها به عنوان یک اپیزود کامل از افسردگی اساسی در نظر گرفته نمی‌شوند.

۱) خلق افسرده در اکثر اوقات روز، تقریباً هر روز (توجه: در کودکان و نوجوانان، می تواند خلق و خوی تحریک پذیر باشد).

۲) کاهش چشمگیر علاقه یا لذت نسبت به همه یا اکثر فعالیت‌ها در بیشتر طول روز و تقریباً هر روز

۳) کاهش قابل توجه وزن یا افزایش قابل توجه وزن بدون رژیم غذایی

۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز

۵) بی قراری یا کندی روانی حرکتی تقریباً هر روز

۶) خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً هر روز

۷) احساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد یا نامناسب

۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا عدم تصمیم گیری، تقریباً هر روز

۹) افکار مکرر مرگ (نه فقط ترس از مردن)، افکار مکرر خودکشی بدون برنامه مشخص، یا اقدام به خودکشی یا برنامه خاصی برای خودکشی