دکتر پیمان دوستی

دکتر پیمان دوستی، موسس کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد، مولف و مترجم کتب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مربی ACT

تا چه اندازه می توان به بهبود علامتی و عملکردی اختلال شخصیت مرزی (BPD) امیدوار بود؟

مطالعات طولی در مورد سیر اختلال شخصیت مرزی (BPD) نشان می‌دهند که با درمان مناسب، بسیاری از افراد مبتلا می‌توانند بهبودی قابل‌توجهی در علائم خود تجربه کنند. در ادامه، به بررسی دقیق‌تر این یافته‌های کلیدی می‌پردازیم:

گردآورنده: دکتر پیمان دوستی

نرخ بهبودی علامتی و کامل

مطالعه‌ای ۱۰ ساله به سرپرستی زانارینی و همکاران (۲۰۱۰) نشان داد که بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) می‌توانند بهبودی علامتی/ نشانه‌ای و حتی بهبودی کامل را تجربه کنند. در این مطالعه:

  • ۹۳٪ از شرکت‌کنندگان بهبودی علامتی/ نشانه‌ای (remission) به مدت حداقل دو سال داشتند.
  • ۸۶٪ بهبودی علامتی/ نشانه‌ای به مدت حداقل چهار سال داشتند.
  • ۵۰٪ از شرکت‌کنندگان به بهبودی کامل (هم علامتی/ نشانه‌ای و هم عملکردی) رسیدند؛ یعنی علاوه بر بهبود علائم، عملکرد شغلی و اجتماعی آن‌ها نیز به سطح قابل قبولی رسید.
  • با این حال، ۳۴٪ از این افراد طی دوره پیگیری مجدداً علائم اختلال شخصیت مرزی (BPD) را تجربه کردند.

پایداری بهبودی و احتمال عود

در پیگیری ۱۶ ساله‌ای که توسط همان گروه در پژوهش دیگری انجام شد، مشخص شد که اگرچه بسیاری از افراد به بهبودی علامتی می‌رسند، اما حفظ این بهبودی در بلندمدت چالش‌برانگیز است.

تفکیک بهبودی علامتی و بهبودی عملکردی

این مطالعات تأکید دارند که بین بهبودی علامتی/ نشانه‌ای و بهبودی عملکردی باید تمایز قائل شد. برخی از افراد اگرچه علائم‌شان کاهش می‌یابد، اما همچنان در عملکرد اجتماعی، روابط بین‌فردی، یا اشتغال دچار مشکل باقی می‌مانند. به همین دلیل، تمرکز صرف بر کاهش علائم بدون توجه به ارتقاء کیفیت زندگی و کارکردهای اجتماعی، تصویر کاملی از بهبود ارائه نمی‌دهد.

نقش درمان‌های ساختاریافته

اگرچه این مطالعات مستقیماً بر اثربخشی مداخلات خاص تمرکز نداشتند، اما یافته‌های آن‌ها با پژوهش‌هایی همسو هستند که نشان می‌دهند درمان‌های ساختاریافته مانند ACT (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)، DBT (رفتار درمانی دیالکتیکی) و CFT (درمان متمرکز بر شفقت)، ST (طرحواره درمانی) و مداخلات مبتنی بر مایندفولنس/ ذهن آگاهی، می‌توانند روند بهبودی را تسریع کرده و احتمال عود را کاهش دهند.

نتیجه‌گیری

مطالعات طولی نشان می‌دهند که سیر اختلال شخصیت مرزی برخلاف باورهای قدیمی الزاماً مزمن و بدون بهبود نیست. اکثر افراد می‌توانند بهبودی علامتی را تجربه کنند و درصد قابل توجهی نیز به سطحی از بهبودی کامل (علامتی/ عملکردی) می‌رسند. با این حال، تداوم مراقبت و مداخلات درمانی با تمرکز بر کیفیت زندگی، کلید جلوگیری از عود علائم است.

آیا اختلال شخصیت مرزی (BPD) می‌تواند یک اختلال مبتنی بر تروما باشد؟

نگاهی نو به جایگاه تشخیصی اختلال شخصیت مرزی (BPD) در روان‌پزشکی معاصر

اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder یا BPD) یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال بحث‌برانگیزترین تشخیص‌ها در روان‌پزشکی مدرن است. با توجه به هم‌پوشانی زیاد علائم آن با اختلالات مرتبط با تروما مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD)، برخی از متخصصان پیشنهاد می‌کنند که BPD نه به‌عنوان یک «اختلال شخصیت»، بلکه به‌عنوان واکنشی پیچیده به آسیب‌های مزمن هیجانی و بین‌فردی در دوران رشد طبقه‌بندی شود.

این پیشنهاد بحث‌های عمیقی را در میان پژوهشگران و درمانگران برانگیخته است. در این مقاله، به بررسی دیدگاه‌های موافق و مخالف این رویکرد، یافته‌های پژوهشی اخیر، و تأملی بر پیامدهای بالینی این طبقه‌بندی جدید می‌پردازیم.

هم‌پوشانی بالینی میان اختلال شخصیت مرزی (BPD) و اختلالات تروما (مرتبط با آسیب)

تجربه‌های آسیب‌زا در دوران کودکی (مانند غفلت عاطفی، روابط ناایمن با والدین، سوء‌استفاده جسمی و یا جنسی) به‌عنوان یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری BPD مطرح هستند. برخی منابع تخمین می‌زنند که بین ۳۰ تا ۸۰ درصد افراد مبتلا به BPD سابقه مستقیم تروما دارند (Scientific American, 2023).

از منظر بالینی نیز، شباهت‌های قابل‌توجهی میان BPD و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) وجود دارد. هر دو اختلال با مواردی مانند نوسانات خلقی، اختلال در تنظیم هیجانی، مشکلات در روابط نزدیک، و تجربه مزمن احساس بی‌ارزشی همراه هستند (Karatzias et al., 2017). با این حال، CPTSD بیشتر با بی‌حسی هیجانی، اجتناب از تحریکات مرتبط با تروما، و اختلال در خودپنداره مزمن همراه است، در حالی که BPD بیشتر با رفتارهای تکانشی، ترس از رهاشدگی، و احساس پوچی برجسته می‌شود.

دیدگاه موافق: بازتعریف BPD به‌عنوان اختلالی مبتنی بر تروما

برخی از متخصصان حوزه سلامت روان مانند دکتر کارن ویلیامز، معتقدند طبقه‌بندی BPD به‌عنوان نوعی اختلال تروما می‌تواند به کاهش انگ اجتماعی آن کمک کند. از دیدگاه آن‌ها، برچسب “اختلال شخصیت” نه تنها بار منفی زیادی دارد، بلکه به‌نوعی افراد را ذاتاً معیوب یا ناتوان در نظر می‌گیرد (The Guardian, 2024). در مقابل، طبقه‌بندی بر مبنای تروما، آسیب‌دیدگی روانی را در زمینه تاریخی، بین‌فردی و محیطی درک می‌کند.

این رویکرد همچنین می‌تواند راه را برای استفاده از مدل‌های درمانی مبتنی بر دلبستگی، شفقت (CFT)، و درمان‌های تروما-محور مانند EMDR، درمان متمرکز بر دلبستگی (ABFT)، و یا CPTSD-informed therapies هموارتر کند.

دیدگاه مخالف: دفاع از تمایز BPD از اختلالات تروما

در سوی دیگر ماجرا، روان‌پزشکانی مانند پروفسور اندرو چانن هشدار می‌دهند که بازتعریف BPD به‌عنوان اختلال تروما، ممکن است باعث نادیده گرفتن جنبه‌های متمایز این اختلال شود. به گفته آن‌ها، همه افراد مبتلا به BPD الزاماً سابقه تروما ندارند، و این اشتراک صرف می‌تواند باعث تداخل در تشخیص و درمان مؤثر شود (The Guardian, 2024).

همچنین، از نظر برخی منتقدان، تغییر نام یا طبقه‌بندی، بدون تغییر اساسی در نحوه مداخله و آموزش بالینی، ممکن است صرفاً تغییری سطحی باشد. تمرکز آن‌ها بر درمان‌های ساختاریافته و مؤثری مانند درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT)، طرحواره درمانی (ST)، درمان پذیرش و تعهد (ACT)، درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و به طور کلی درمان‌های مبتنی بر مایندفولنس (ذهن‌آگاهی) و تنظیم هیجان باقی می‌ماند.

شواهد پژوهشی: متمایز یا هم‌پوشان؟

پژوهش‌ها در سال‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای سعی کرده‌اند تمایز یا همپوشانی BPD و CPTSD را به‌صورت آماری و تجربی بررسی کنند. در مطالعه‌ای توسط Knefel و همکاران (۲۰۲۲)، مدل ساختاری سه‌عاملی (که شامل BPD، PTSD، و CPTSD بود) بهترین برازش را با داده‌ها نشان داد؛ این یافته از تمایز مفهومی میان این اختلالات حمایت می‌کند.

همچنین در پژوهشی دیگر مشخص شد که اگرچه CPTSD و BPD می‌توانند هم‌زمان وجود داشته باشند، اما الگوهای نشانه‌ای متفاوتی دارند، به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند تکانشگری، ناامنی در دلبستگی، و هویت ناپایدار (Zanarini et al., 2021).

جمع‌بندی: نیاز به دیدگاهی تلفیقی

در مجموع، به نظر می‌رسد که BPD و اختلالات ناشی از تروما، نه یکسان، بلکه هم‌پوشان و مرتبط هستند. اگرچه رویکرد مبتنی بر تروما می‌تواند به کاهش انگ و بهبود همدلی با افراد کمک کند، اما نباید منجر به نادیده‌گرفتن ویژگی‌های خاص اختلال شخصیت مرزی شود.

رویکردی تلفیقی که هم ریشه‌های تروما و هم الگوهای شخصیتی را در نظر بگیرد—مانند ترکیب درمان‌های مبتنی بر پذیرش، دلبستگی، طرحواره‌درمانی و ذهن‌آگاهی—می‌تواند نقطه تعادل مؤثری برای تشخیص و مداخله بالینی باشد.

برگزاری وبینار تخصصی با عنوان «در مسیر درمانگری با اصول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)»

کلینیک روانشناسی پذیرش و تعهد در ادامه فعالیت‌های علمی و آموزشی خود، با همکاری شاخه فارسی‌زبان انجمن بین‌المللی علوم رفتاری بافتاری (ACBS)، وبیناری تخصصی با عنوان  «در مسیر درمانگری با اصول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)»  برگزار کرد.

این برنامه آموزشی با سخنرانی دکتر پیمان دوستی (موسس کلینیک پذیرش و تعهد و عضو هیات مدیره شاخه فارسی‌زبان ACBS)  در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ برگزار گردید و با استقبال گسترده علاقه‌مندان مواجه شد.

این وبینار برای روان‌شناسان، مشاوران، درمانگران ACT ، روان پزشکان، پرستاران، مددکاران و دانشجویان روان‌شناسی و مشاوره برنامه ریزی شده بود.

محورهای اصلی سخنرانی:

در این وبینار، دکتر دوستی با نگاهی تلفیقی از تجربه‌های بالینی، مفاهیم کلیدی درمان ACT و دغدغه‌های رایج درمانگران، به بررسی موضوع «حرفه‌ای شدن» در مسیر درمانگری پرداختند. برخی از موضوعات اصلی عبارت بودند از:

  • آشنایی با مدل انعطاف پذیری روان‌شناختی
  • تعریف حرفه‌ای شدن از دیدگاه ACT : تعهد به زیستن ارزش‌محور، نه صرفاً مدرک و تجربه؛
  • پذیرش ترس‌ها، شک‌ها و ناکامی‌ها در مسیر یادگیری حرفه‌ای؛
  • روشن‌سازی ارزش‌های فردی و حرفه‌ای؛
  • عمل متعهدانه حتی در حضور ترس و ذهن‌های قضاوت‌گر؛
  • ترویج فرهنگ یادگیری مشارکتی و هم‌افزایی حرفه‌ای؛
  • دعوت به زیستن ACT در زندگی شخصی، نه فقط اجرای آن در اتاق درمان.

در ادامه وبینار، گزارشی از روند پیشرفت شاخه فارسی‌زبان ACBS پس از انتخابات اخیر و آغاز به کار هیئت‌مدیره جدید ارائه شد. در این بخش، به برخی از تصمیم‌ها و اقدامات انجام‌شده، از جمله تقویت ساختار کارگروه‌ها و برنامه‌ریزی برای آموزش‌های تخصصی اشاره شد. تأکید شد که این اقدامات با هدف پویاتر شدن شاخه و فراهم کردن فرصت‌های بیشتر برای یادگیری، همکاری و مشارکت حرفه‌ای انجام گرفته‌اند.

در بخش پایانی این وبینار، دکتر دوستی به عنوان عضو هیات مدیره شاخه فارسی زبان انجمن ضمن نام بردن از اعضای هیات مدیره شاخه فارسی زبان و معرفی مسئولین جدید کارگروه ها، از شرکت کنندگان دعوت کرد تا به شاخه فارسی‌زبان انجمن بین‌المللی علوم رفتاری بافتاری (ACBS) بپیوندند.

وی تأکید کرد که در جامعه‌ی علمی، هدف رقابت با دیگران، ساختن قلمرو یا اثبات خودمان به کسی نیست، بلکه تلاش بر این است که عضوی از یک جامعه‌ی حرفه‌ای بین‌المللی باشیم؛ جامعه‌ای که در آن یادگیری، هم‌افزایی و رشد مشترک، در کنار یکدیگر معنا پیدا می‌کند.

بازتاب شرکت‌کنندگان:

در پایان این نشست علمی، شرکت‌کنندگان با اشتراک‌گذاری بازخوردهای مثبت خود، از سخنرانی دکتر دوستی به عنوان فرصتی برای «بازنگری در هویت حرفه‌ای درمانگرانه» یاد کردند.

سپاس از همراهی شما:

کلینیک پذیرش و تعهد، به عنوان برگزارکننده این برنامه در کنار شاخه فارسی زبان انجمن ACBS، از حضور پررنگ و فعال علاقه‌مندان قدردانی می‌نماید و همچنان بر تعهد خود برای توسعه آموزش‌های مبتنی بر موج سوم درمان‌های رفتاری تأکید دارد.

گرامی‌داشت روز معلم و استاد در کلینیک پذیرش و تعهد

۱۲ اردیبهشت، روز بزرگداشت مقام معلم و استاد، فرصتی ارزشمند برای قدردانی از تلاش‌های خستگی‌ناپذیر کسانی است که با عشق به آموزش، راه روشنی برای نسل امروز و فردا می‌گشایند.

کلینیک پذیرش و تعهد، با افتخار این روز فرخنده را به تمامی معلمان، اساتید دانشگاه، مربیان علمی و درمانگران حوزه روان‌شناسی به‌ویژه اساتید محترمی که با اندیشه‌ورزی، انتقال دانش، و پرورش ذهن و روان نسل‌های آینده، نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کنند، تبریک و تهنیت عرض می‌نماید.

در دنیای درمان و آموزش، معلمان نه تنها آموزگار علم، بلکه الهام‌بخش مسیر رشد فردی و جمعی‌اند. این روز را به تمامی اساتید ارجمند، به‌ویژه اعضای علمی و آموزشی خانواده کلینیک پذیرش و تعهد، تبریک می گوییم و از تعهد، بینش و دلسوزی بی‌دریغ‌شان صمیمانه سپاسگزاریم.

روزتان مبارک، ای روشن‌گران راه دانایی و آگاهی.

ارائه خدمات آموزشی رایگان به روان‌شناسان و مشاوران بندرعباس در راستای مسئولیت اجتماعی کلینیک پذیرش و تعهد

با توجه به اتفاقات دردناک اخیر بندر عباس که دل هر انسانی را به درد می‌آورد، و با در نظر گرفتن احتمال بازگشت آسیب‌های روانی نظیر سوگ و استرس پس از سانحه در میان مراجعان، کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد روز سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ مصادف با روز روان‌شناس و مشاور، در راستای مسئولیت اجتماعی خود، اقدام به ارائه دوره‌های آموزشی رایگان برای روان‌شناسان و مشاوران ساکن بندرعباس نمود.

این دوره‌ها با هدف افزایش آمادگی و توانمندسازی درمانگران برای مواجهه با موج احتمالی مراجعات ناشی از بحران اخیر طراحی شده‌اند و فرصتی است تا همکاران گرامی بتوانند به بهترین شکل به عزیزان هموطن خود خدمت‌رسانی کنند.

لذا مرکز خدمات روان شناسی پذیرش و تعهد از کلیه روان‌شناسان و مشاوران محترم ساکن بندرعباس که تمایل به شرکت در این دوره‌ها داشتند طی ارسال فراخوان در شبکه های اجتماعی و وب سایت کلینیک دعوت نمود تا نسبت به شرکت در این دوره به شکل رایگان، اقدام کنند.

با همدلی و آگاهی، می‌توانیم در کنار هم مرهمی باشیم بر زخم‌های روانی جامعه.

وبینار «در مسیر درمانگری، با اصول ACT»- آنلاین

چطور در مسیر حرفه، ارزش‌هایمان را دنبال کنیم؟


زمان: سه شنبه، ۱۶ اردیبهشت ساعت ۲۰:۰۰ / سخنران: دکتر پیمان دوستی



سخنران: دکتر پیمان دوستی

زمان: سه شنبه، ۱۶ اردیبهشت ساعت ۲۰:۰۰

سخنران: دکتر پیمان دوستی

مخاطب: روان شناسان، مشاوران، روان پزشکان، پزشکان، پرستاران و مددکاران

گواهی شرکت در دوره:

صدور گواهی دارای اندکی هزینه می‌باشد، لذا دریافت آن اجباری نیست و بنا به درخواست شما صادر خواهد شد (درخواست گواهی)


۱) وبینار در بستر Google Meet برگزار خواهد شد، لذا قبل از شروع وبینار اطمینان پیدا کنید که این اپلیکشن را در گوشی یا تبلت خود نصب کرده‌اید و با اکانت Gmail خود در آن وارد شده‌اید.

۲) روز شروع وبینار، از طریق همین صفحه می‌توانید وارد وبینار شوید.

۳) با توجه به محدود بودن ظرفیت، چنانچه از حضور خود اطمینان دارید، اقدام به ثبت نام نمایید.

۴) این وبینار فقط به صورت زنده برگزار خواهد شد و قابلیت بازپخش، ندارد.

گزارش وبینار “هوش مصنوعی و آینده روان‌درمانی: رقیب یا ابزار؟”


به مناسبت روز روان‌شناس و مشاور، کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد در تاریخ سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، وبینار تخصصی رایگانی با عنوان “هوش مصنوعی و آینده روان‌درمانی: رقیب یا ابزار؟” برگزار کرد.

این رویداد با حضور دکتر پیمان دوستی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، پژوهشگر و‌ موسس کلینیک) و دکتر نرگس حسینی نیا (مسئول فنی کلینیک، درمانگر و پژوهشگر) و استقبال گسترده روان‌شناسان، درمانگران و علاقه‌مندان به تحولات فناوری در سلامت روان همراه بود.

در این وبینار، موضوع‌های مهمی مورد بحث قرار گرفت از جمله:

• روان‌درمانی در عصر دیجیتال چگونه تغییر کرده و چه فرصت‌ها و چالش‌هایی را به همراه دارد؟

• محدودیت‌های هوش مصنوعی در درمانگری: وقتی ربات گوش می‌دهد اما نمی‌تواند معنای انسانی را به درستی درک کند.

• نقش انسان در فرآیند درمان و ضرورت حفظ ارتباط انسانی اصیل در عصر فناوری.

• تحلیل اینکه آیا هوش مصنوعی رقیبی برای روان‌درمانی سنتی است یا ابزاری برای ارتقای کیفیت درمان.

• آینده‌ای که روان‌درمانگران با انتخاب‌های آگاهانه خود می‌توانند در شکل دادن به آن نقش داشته باشند.

در بخش پایانی وبینار، پرسش و پاسخ تعاملی با شرکت‌کنندگان برگزار شد که بر غنای علمی این نشست افزود.

کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد ضمن سپاس از حضور ارزشمند شرکت‌کنندگان، بر تداوم برگزاری برنامه‌های آموزشی-تحلیلی در راستای ارتقای دانش و بینش حرفه‌ای جامعه روان‌شناسی کشور تاکید می‌کند.

هوش مصنوعی رقیب روان درمانی یا ابزاری کمک کننده؟

آینده روان درمانی با وجود هوش مصنوعی چگونه است؟


عصر دیجیتال چالش‌های جدیدی را برای روان‌درمانی ایجاد می‌کند. بیش از چهار میلیارد نفر در سراسر جهان از اینترنت استفاده می‌کنند و اکثر آنها با رسانه‌های اجتماعی درگیر هستند.

نویسندگان:

دکتر پیمان دوستی

دکتر نرگس حسینی نیا

عصر دیجیتال و تغییرات در نحوه ارتباطات انسانی، تأثیرات عمیقی بر روابط بین‌فردی دارد که نیازمند بررسی در روان‌درمانی است.​

سوارتز و همکاران (۲۰۲۰) پژوهشی در این خصوص انجام دادند و بیان کردند، تغییرات عصر دیجیتال می‌توانند منجر به افزایش تنهایی، اضطراب و افسردگی شوند.​ آنها عنوان کردند می توان از تکنولوژی استفاده کرد تا روان درمانی بین فردی در محیط‌های دیجیتال نیز، به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند درمان از راه دور (teletherapy) و استفاده از فناوری‌های نوین در فرآیند درمان، به کار گرفته شود.

بیتی (۲۰۲۴) نیز در خصوص روان درمانی در عصر دیجیتال چنین می گوید: روان درمانی در دنیای دیجیتال، از چندین جهت به ویژه افزایش دسترسی به روان درمانی، کمک کننده بوده است. برای مثال، در این زمینه می توان به رفع موانع جغرافیایی و تداوم مراقبت اشاره کرد.

فناوری‌های نوین، از جمله رسانه‌های اجتماعی و هوش مصنوعی، فرصت‌ها و چالش‌های جدیدی را برای روان‌درمانی ایجاد کرده‌اند  .در کلاس های درس در دانشگاه، دانشجویان سوالاتی این چنینی را می پرسند:

  • آیا ارائه مشاوره از طریق رسانه‌های اجتماعی اخلاقی است؟
  • آیا هوش مصنوعی می‌تواند جایگزین روان‌درمانگران شود؟

شاید بتوان روان درمانی ها را به دو طبقه عمده دسته بندی کرد:

۱) روان درمانی های مبتنی بر یک پروتکل دقیق و ساختار یافته

که در آنها برنامه‌های درمانی مشخصی تدوین می‌گردد. این روش به‌دلیل ساختار مشخص و تمرکز بر راه‌حل‌ها، برای برخی مراجعان مفید است.​

۲) روان درمانی های متمرکز بر مراجع:

این رویکرد بر خودشناسی و رشد فردی تأکید دارد. درمانگر نقش تسهیل‌گر را ایفا می‌کند و با طرح سؤالاتی، مراجع را به کاوش در احساسات و افکار خود ترغیب می‌کند. این فرآیند مشارکتی، به مراجعان کمک می‌کند تا راه‌حل‌های درونی خود را کشف کنند.​

سوال هایی که مطرح می شود این است:

آیا برای یک برنامه طولانی مدت روان درمانی، می توان هوش مصنوعی و استفاده از پروتکل های آماده را جایگزین روان درمانی های مبتنی بر پروتکل دقیق و ساختار یافته کرد؟

آیا مراجعین، به چیزی بیشتر از اجرای پروتکل نیاز دارند؟

آیا رابطه ی انسانی ایجاد شده بین درمانگر و مراجع، می تواند چیزهای بیشتری نسبت به اجرای صرفا پروتکل به مراجعین بدهد؟

استفاده از فناوری می‌تواند دسترسی به خدمات روان‌درمانی را افزایش دهد، اما سؤالات اخلاقی مهمی را نیز مطرح می‌کند:

  • آیا هوش مصنوعی می‌تواند پیچیدگی‌های احساسات انسانی را درک کند؟
  • آیا استفاده از الگوریتم های موجود در هوش مصنوعی، برای ارائه حمایت درمانی در شرایط حساس، اخلاقی است؟
  • چگونه می‌توان تعادل بین مزایای استفاده از هوش مصنوعی و نیاز به روابط انسانی در روان‌درمانی را برقرار کرد؟

در سال‌های اخیر، هوش مصنوعی (AI) با سرعت چشمگیری وارد عرصه سلامت روان شده است؛ از چت‌بات‌هایی که نقش شنونده‌ی همدل را بازی می‌کنند تا الگوریتم‌هایی که علائم افسردگی و اضطراب را شناسایی می‌کنند.

اما آیا هوش مصنوعی می‌تواند جایگزینی واقعی برای روان‌درمانگر انسانی باشد؟ در حالی‌که فناوری وعده‌ی دسترسی سریع، ارزان و بی‌وقفه به «حمایت روانی» می‌دهد، باید خطرات و محدودیت‌های این جایگزینی را با دقت بررسی کرد.

نخستین محدودیت بنیادین AI در روان‌درمانی، فقدان درک هیجانی واقعی است. هوش مصنوعی می‌تواند واژگان همدلانه را تقلید کند، اما نه تجربه‌ی درونی هیجانات انسانی را دارد و نه «حضور انسانی» را بازتولید می‌کند.

رابطه‌ی درمانی، که قلب تپنده‌ی روان‌درمانی است، فراتر از تبادل کلمات است؛ این رابطه نوعی تجربه‌ی بین‌فردی است که بر بستر اعتماد، همدلی، سکوت‌های معنا‌دار، و دگرگونی تدریجی شکل می‌گیرد – چیزی که الگوریتم‌ها هنوز حتی به سطح ابتدایی آن هم نزدیک نشده‌اند.

خطر دیگر، ساده‌سازی یا کلیشه‌سازی تجربه‌ی انسانی توسط الگوریتم‌هاست. بسیاری از چت‌بات‌های درمانی بر اساس مدل‌های شناختی-رفتاری طراحی شده‌اند و به سرعت سعی می‌کنند مشکل را تشخیص دهند و راه‌حل ارائه دهند. این روند ممکن است برای برخی نشانه‌ها سودمند باشد، اما در مواردی مانند اختلالات شخصیت، تروماهای پیچیده یا بحران هویت، این رویکرد می‌تواند حتی آسیب‌زا باشد، چرا که انسان را به مجموعه‌ای از علائم یا الگوهای رفتاری فرو می‌کاهد.

از منظر اخلاقی نیز، اعتماد به هوش مصنوعی برای مداخلات درمانی جدی، چالش‌برانگیز است. چه کسی مسئول خطای تشخیصی یا توصیه‌ی نادرست AI است؟ چگونه می‌توان حریم خصوصی، رضایت آگاهانه و امنیت اطلاعات را در پلتفرم‌های درمانی مبتنی بر AI تضمین کرد؟

در نهایت، روان‌درمانی فقط گفت‌وگو نیست؛ فضا ساختن است، برای بودن، برای کاوش، برای رنج کشیدن و رشد کردن در حضور دیگری که می‌بیند، می‌شنود و می‌فهمد.

ربات‌ها شاید بتوانند گوش دهند، اما هنوز نمی‌توانند بفهمند. و در روان‌درمانی، فهمیدن چیزی فراتر از تحلیل زبان است؛ نوعی دیدن انسان است، با تمام پیچیدگی‌ها، دردها و امیدهایش.

با گسترش روزافزون فناوری‌های دیجیتال در حوزه سلامت روان، از پلتفرم‌های درمان آنلاین گرفته تا هوش مصنوعی و ربات‌های گفت‌وگومحور، این سؤال اساسی مطرح می‌شود: در جهانی که دستگاه‌ها می‌توانند بشنوند، تحلیل کنند و پاسخ دهند، روان‌شناس انسانی چه نقشی دارد؟ آیا جایگاه او تضعیف می‌شود یا معنای تازه‌ای می‌یابد؟

واقعیت این است که فناوری می‌تواند در روان‌درمانی نقش مکمل ایفا کند، اما نمی‌تواند جایگزین روان‌شناس شود. آنچه درمانگر انسانی به اتاق درمان می‌آورد، چیزی فراتر از اطلاعات و مداخلات تکنیکی است؛ او خود «ابزار درمان» است. حضور درمانگر، با تمام ویژگی‌های انسانی‌اش—از لحن صدا تا حالت چهره، از مکث‌های معنادار تا واکنش‌های هیجانی—بخشی از فرآیند درمان است، نه صرفاً واسطه‌ای برای اجرای تکنیک.

پژوهش ها نشان می دهند، صرف‌نظر از رویکرد درمانی و پروتکل مورد استفاده در جلسات روان درمانی، قسمت مهمی از فرایند تغییر، مرتبط با رویکرد یا پروتکل درمانی نیست، بلکه این ارتباط انسانی بین درمانگر و مراجع است که اساس روان‌درمانی مؤثر را ایجاد می کند. اعتماد و رابطه‌ای که در این فرآیند شکل می‌گیرد، زمینه‌ساز تغییرات معنادار در زندگی مراجعان است.​

درمانگر در عصر دیجیتال، تنها منتقل‌کننده دانش نیست؛ او خالق «فضا»ست—فضایی برای درک شدن، دیده شدن، و ارتباط واقعی. او کسی است که تجربه‌ی مراجع را نه صرفاً با تفسیر، بلکه با هم‌احساسی و پذیرش لمس می‌کند. این نوع از تماس انسانی، که اغلب در سکوت‌ها، اشک‌ها و نگاه‌ها متجلی می‌شود، چیزی نیست که هوش مصنوعی بتواند تقلید کند.

همچنین در این عصر پرشتاب، درمانگر نقشی مهم در مقابله با «ازخودبیگانگی دیجیتال» ایفا می‌کند. بسیاری از افراد، با وجود ارتباطات آنلاین گسترده، از تنهایی عمیق رنج می‌برند. روان‌شناس با احیای رابطه‌ی انسانی، به بازسازی پیوندهای اصیل درونی و بیرونی مراجعان کمک می‌کند—پیوندهایی که الگوریتم‌ها توان بازسازی آن را ندارند.

در نتیجه، اگرچه ابزارهای دیجیتال می‌توانند روان‌درمانی را تسهیل، تسریع و گسترش دهند، اما درمان بدون انسان، صرفاً مکالمه‌ای خالی است.  روان‌شناس در عصر دیجیتال نه‌تنها ضروری است، بلکه به دلیل انسانی بودنش، پررنگ‌تر و ارزشمندتر می‌شود. در جهانی که همه چیز در حال اتوماتیک شدن است، انسان بودنِ درمانگر، درمان است.

ورود هوش مصنوعی به حوزه روان‌درمانی، برای بسیاری از روان‌شناسان با اضطراب، پرسش و حتی ترس همراه بوده است. آیا AI جای ما را می‌گیرد؟ آیا درمان انسانی به حاشیه رانده می‌شود؟ اما شاید به جای مقاومت صرف، زمان آن رسیده باشد که با نگاهی واقع‌بینانه و خلاق، هوش مصنوعی را نه رقیب، بلکه ابزاری کمکی برای غنی‌تر کردن تجربه درمانی بدانیم.

در این مسیر، چند توصیه برای روان‌شناسان قابل توجه است:

۱. یادگیری و آگاهی، پیش‌نیاز توانمندسازی است

روان‌شناس امروز نیاز دارد که با مفاهیم پایه‌ای هوش مصنوعی، پلتفرم‌های درمانی دیجیتال، و شیوه عملکرد الگوریتم‌ها آشنا باشد. این آگاهی نه برای «تکنولوژی‌دوست شدن»، بلکه برای تحلیل انتقادی، استفاده هدفمند و حفظ جایگاه حرفه‌ای ضروری است.

۲.  AI را به خدمت بگیرید، نه بالعکس

ابزارهای هوش مصنوعی می‌توانند به روان‌شناسان در تحلیل داده‌ها، پیگیری پیشرفت مراجع، ارائه تمرینات خانگی و حتی طراحی مداخلات ساختاریافته کمک کنند. اما تصمیم‌گیری نهایی، تشخیص بالینی، و مدیریت رابطه‌ی درمانی باید همچنان توسط درمانگر انسانی انجام گیرد.

۳. مرز اخلاقی را پررنگ نگه دارید

در استفاده از AI، روان‌شناس باید به اصولی چون حفظ حریم خصوصی، رضایت آگاهانه، عدم آسیب‌رسانی و شفافیت پایبند باشد. نباید اجازه داد فناوری باعث ساده‌سازی بیش از حد تجربه‌های انسانی یا نادیده‌گرفتن بافت فرهنگی-اجتماعی شود.

۴. بر قدرت رابطه انسانی تأکید کنید

حتی بهترین الگوریتم‌ها، توان ایجاد رابطه‌ای مبتنی بر اعتماد، شفقت و پذیرش بی‌قیدوشرط را ندارند. روان‌شناس می‌تواند در فضای دیجیتال هم، آن حضور انسانی را حفظ کند؛ با صمیمیت، همدلی و توجه واقعی.

۵. همکار باشید، نه قربانی تغییر

با مشارکت در طراحی، ارزیابی و نقد سیستم‌های AI، روان‌شناسان می‌توانند نقش فعالی در جهت‌دهی به آینده روان‌درمانی ایفا کنند. آینده روان‌درمانی، نه تکنولوژیک صرف، بلکه ترکیبی از «فناوری هوشمند» و «حضور انسانی آگاه» خواهد بود.

عصر دیجیتال، با تمام پیچیدگی‌ها و امکاناتش، روان‌شناسی را بر سر یک دوراهی قرار داده است: یا در برابر تغییر مقاومت کنیم و به‌تدریج از جریان تحول کنار گذاشته شویم، یا هوشیارانه و اخلاق‌مدار، این موج را به فرصتی برای بازتعریف نقش خود تبدیل کنیم.

هوش مصنوعی، هرچند قدرتمند و شگفت‌انگیز، همچنان فاقد جوهره‌ی انسانی است:

 تجربه‌ی زیسته، درد مشترک، نگاه همدلانه، و سکوتی که معنا دارد. اما این به معنای طرد کامل آن نیست. ما می‌توانیم AI را در جایگاهی که شایسته‌اش است به خدمت بگیریم: به‌عنوان دستیار دقیق، نه درمانگر جایگزین؛ به‌عنوان ابزار تسهیل‌گر، نه صدای اصلی در درمان.

در نهایت، آینده‌ی روان‌درمانی نه با تصمیم دولت‌ها یا شرکت‌های فناوری، بلکه با کنش حرفه‌ای و آگاهانه‌ی روان‌شناسان شکل می‌گیرد. ما تصمیم می‌گیریم که چگونه با فناوری مواجه شویم: از موضع ضعف و واهمه، یا با جسارت و خلاقیت. می‌توانیم فضایی خلق کنیم که در آن انسان و ماشین در کنار هم کار کنند، اما فهم، معنا، رابطه و تحول، همچنان در دستان انسان باقی بماند.

آینده‌ای که پیش روی ماست، نوشته نشده؛ آینده‌ای است که خودمان انتخاب می‌کنیم.

هوش مصنوعی و آینده روان درمانی – وبینار رایگان

روان درمانی بدون روانشناس– از واقعیت تا توهم




.

هوش مصنوعی و آینده روان‌درمانی/ روان درمانی بدون روان‌شناس- از واقعیت تا توهم

هدف: بررسی نقش هوش مصنوعی در آینده روان درمانی

سخنرانان: دکتر نرگس حسینی نیا – دکتر پیمان دوستی

مخاطب: دانشجویان و فارغ التحصیلان روان‌شناسی و مشاوره

در این وبینار نگاهی به این موضوع می شود که ۱) روان‌درمانی در عصر دیجیتال چگونه است، ۲) وقتی ربات گوش می‌دهد اما نمی‌فهمد، چه محدودیت‌هایی به همراه دارد، ۳) نقش انسان در درمان چگونه است؟، ۴) هوش مصنوعی یک رقیب است یا یک ابزار؟، و ۵) آینده‌ای که انتخاب می‌کنیم.

گواهی شرکت در دوره:

بنا به درخواست شما گواهی صادر خواهد شد (درخواست گواهی)

وبینار «در مسیر حرفه‌ای‌گری» به مناسبت روز روانشناس و مشاور

به مناسبت گرامی‌داشت روز روانشناس و مشاور، وبیناری با عنوان «در مسیر حرفه‌ای‌گری» روز چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ از ساعت ۲۰ تا ۲۲ برگزار خواهد شد. این برنامه با هدف توانمندسازی دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته‌های روانشناسی و مشاوره طراحی شده است و با حضور دو تن از متخصصان حوزه روانشناسی برگزار می‌شود.

در این وبینار، دکتر پیمان دوستی، موسس کلینیک روان‌شناسی پذیرش و تعهد، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، سخنرانی‌ای با محوریت «نقشه راه حرفه درمانگری و مشاوره از دریچه نگاه رویکرد پذیرش و تعهد» ارائه خواهند داد. ایشان در این وبینار به معرفی رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و اینکه چطور این رویکرد می‌تواند هم برای روان‌شناسان و هم مراجعین مفید باشد، صحبت می‌کنند.

همچنین، سرکار خانم فریبا دانش‌پژوه، روانشناس بالینی و درمانگر با تمرکز بر اختلالات طیف اوتیسم و کودکان کم‌توان ذهنی، به بررسی تجربه‌های حرفه‌ای خود در زمینه کار بالینی خواهند پرداخت و مسیرهای شغلی قابل طی برای دانش‌آموختگان را معرفی کردند.

این برنامه با همکاری گروه آموزشی درمانگر ذهن آگاه و گروه تخصصی روانشناسی آنلاین برگزار خواهد شد.