مطالعات طولی در مورد سیر اختلال شخصیت مرزی (BPD) نشان میدهند که با درمان مناسب، بسیاری از افراد مبتلا میتوانند بهبودی قابلتوجهی در علائم خود تجربه کنند. در ادامه، به بررسی دقیقتر این یافتههای کلیدی میپردازیم:
گردآورنده: دکتر پیمان دوستی
نرخ بهبودی علامتی و کامل
مطالعهای ۱۰ ساله به سرپرستی زانارینی و همکاران (۲۰۱۰) نشان داد که بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) میتوانند بهبودی علامتی/ نشانهای و حتی بهبودی کامل را تجربه کنند. در این مطالعه:
۹۳٪ از شرکتکنندگان بهبودی علامتی/ نشانهای (remission) به مدت حداقل دو سال داشتند.
۸۶٪ بهبودی علامتی/ نشانهای به مدت حداقل چهار سال داشتند.
۵۰٪ از شرکتکنندگان به بهبودی کامل (هم علامتی/ نشانهای و هم عملکردی) رسیدند؛ یعنی علاوه بر بهبود علائم، عملکرد شغلی و اجتماعی آنها نیز به سطح قابل قبولی رسید.
با این حال، ۳۴٪ از این افراد طی دوره پیگیری مجدداً علائم اختلال شخصیت مرزی (BPD) را تجربه کردند.
پایداری بهبودی و احتمال عود
در پیگیری ۱۶ سالهای که توسط همان گروه در پژوهش دیگری انجام شد، مشخص شد که اگرچه بسیاری از افراد به بهبودی علامتی میرسند، اما حفظ این بهبودی در بلندمدت چالشبرانگیز است.
تفکیک بهبودی علامتی و بهبودی عملکردی
این مطالعات تأکید دارند که بین بهبودی علامتی/ نشانهای و بهبودی عملکردی باید تمایز قائل شد. برخی از افراد اگرچه علائمشان کاهش مییابد، اما همچنان در عملکرد اجتماعی، روابط بینفردی، یا اشتغال دچار مشکل باقی میمانند. به همین دلیل، تمرکز صرف بر کاهش علائم بدون توجه به ارتقاء کیفیت زندگی و کارکردهای اجتماعی، تصویر کاملی از بهبود ارائه نمیدهد.
نقش درمانهای ساختاریافته
اگرچه این مطالعات مستقیماً بر اثربخشی مداخلات خاص تمرکز نداشتند، اما یافتههای آنها با پژوهشهایی همسو هستند که نشان میدهند درمانهای ساختاریافته مانند ACT (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد)، DBT (رفتار درمانی دیالکتیکی) و CFT (درمان متمرکز بر شفقت)، ST (طرحواره درمانی) و مداخلات مبتنی بر مایندفولنس/ ذهن آگاهی، میتوانند روند بهبودی را تسریع کرده و احتمال عود را کاهش دهند.
نتیجهگیری
مطالعات طولی نشان میدهند که سیر اختلال شخصیت مرزی برخلاف باورهای قدیمی الزاماً مزمن و بدون بهبود نیست. اکثر افراد میتوانند بهبودی علامتی را تجربه کنند و درصد قابل توجهی نیز به سطحی از بهبودی کامل (علامتی/ عملکردی) میرسند. با این حال، تداوم مراقبت و مداخلات درمانی با تمرکز بر کیفیت زندگی، کلید جلوگیری از عود علائم است.
نگاهی نو به جایگاه تشخیصی اختلال شخصیت مرزی (BPD) در روانپزشکی معاصر
دکتر پیمان دوستی
اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder یا BPD) یکی از پیچیدهترین و در عین حال بحثبرانگیزترین تشخیصها در روانپزشکی مدرن است. با توجه به همپوشانی زیاد علائم آن با اختلالات مرتبط با تروما مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD)، برخی از متخصصان پیشنهاد میکنند که BPD نه بهعنوان یک «اختلال شخصیت»، بلکه بهعنوان واکنشی پیچیده به آسیبهای مزمن هیجانی و بینفردی در دوران رشد طبقهبندی شود.
این پیشنهاد بحثهای عمیقی را در میان پژوهشگران و درمانگران برانگیخته است. در این مقاله، به بررسی دیدگاههای موافق و مخالف این رویکرد، یافتههای پژوهشی اخیر، و تأملی بر پیامدهای بالینی این طبقهبندی جدید میپردازیم.
همپوشانی بالینی میان اختلال شخصیت مرزی (BPD) و اختلالات تروما(مرتبط با آسیب)
تجربههای آسیبزا در دوران کودکی (مانند غفلت عاطفی، روابط ناایمن با والدین، سوءاستفاده جسمی و یا جنسی) بهعنوان یکی از عوامل مهم در شکلگیری BPD مطرح هستند. برخی منابع تخمین میزنند که بین ۳۰ تا ۸۰ درصد افراد مبتلا به BPD سابقه مستقیم تروما دارند (Scientific American, 2023).
از منظر بالینی نیز، شباهتهای قابلتوجهی میان BPD و اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (CPTSD) وجود دارد. هر دو اختلال با مواردی مانند نوسانات خلقی، اختلال در تنظیم هیجانی، مشکلات در روابط نزدیک، و تجربه مزمن احساس بیارزشی همراه هستند (Karatzias et al., 2017). با این حال، CPTSD بیشتر با بیحسی هیجانی، اجتناب از تحریکات مرتبط با تروما، و اختلال در خودپنداره مزمن همراه است، در حالی که BPD بیشتر با رفتارهای تکانشی، ترس از رهاشدگی، و احساس پوچی برجسته میشود.
دیدگاه موافق: بازتعریف BPD بهعنوان اختلالی مبتنی بر تروما
برخی از متخصصان حوزه سلامت روان مانند دکتر کارن ویلیامز، معتقدند طبقهبندی BPD بهعنوان نوعی اختلال تروما میتواند به کاهش انگ اجتماعی آن کمک کند. از دیدگاه آنها، برچسب “اختلال شخصیت” نه تنها بار منفی زیادی دارد، بلکه بهنوعی افراد را ذاتاً معیوب یا ناتوان در نظر میگیرد (The Guardian, 2024). در مقابل، طبقهبندی بر مبنای تروما، آسیبدیدگی روانی را در زمینه تاریخی، بینفردی و محیطی درک میکند.
این رویکرد همچنین میتواند راه را برای استفاده از مدلهای درمانی مبتنی بر دلبستگی، شفقت (CFT)، و درمانهای تروما-محور مانند EMDR، درمان متمرکز بر دلبستگی (ABFT)، و یا CPTSD-informed therapies هموارتر کند.
دیدگاه مخالف: دفاع از تمایز BPD از اختلالات تروما
در سوی دیگر ماجرا، روانپزشکانی مانند پروفسور اندرو چانن هشدار میدهند که بازتعریف BPD بهعنوان اختلال تروما، ممکن است باعث نادیده گرفتن جنبههای متمایز این اختلال شود. به گفته آنها، همه افراد مبتلا به BPD الزاماً سابقه تروما ندارند، و این اشتراک صرف میتواند باعث تداخل در تشخیص و درمان مؤثر شود (The Guardian, 2024).
همچنین، از نظر برخی منتقدان، تغییر نام یا طبقهبندی، بدون تغییر اساسی در نحوه مداخله و آموزش بالینی، ممکن است صرفاً تغییری سطحی باشد. تمرکز آنها بر درمانهای ساختاریافته و مؤثری مانند درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT)، طرحواره درمانی (ST)، درمان پذیرش و تعهد (ACT)، درمان متمرکز بر شفقت (CFT) و به طور کلی درمانهای مبتنی بر مایندفولنس (ذهنآگاهی) و تنظیم هیجان باقی میماند.
شواهد پژوهشی: متمایز یا همپوشان؟
پژوهشها در سالهای اخیر بهطور فزایندهای سعی کردهاند تمایز یا همپوشانی BPD و CPTSD را بهصورت آماری و تجربی بررسی کنند. در مطالعهای توسط Knefel و همکاران (۲۰۲۲)، مدل ساختاری سهعاملی (که شامل BPD، PTSD، و CPTSD بود) بهترین برازش را با دادهها نشان داد؛ این یافته از تمایز مفهومی میان این اختلالات حمایت میکند.
همچنین در پژوهشی دیگر مشخص شد که اگرچه CPTSD و BPD میتوانند همزمان وجود داشته باشند، اما الگوهای نشانهای متفاوتی دارند، بهویژه در حوزههایی مانند تکانشگری، ناامنی در دلبستگی، و هویت ناپایدار (Zanarini et al., 2021).
جمعبندی: نیاز به دیدگاهی تلفیقی
در مجموع، به نظر میرسد که BPD و اختلالات ناشی از تروما، نه یکسان، بلکه همپوشان و مرتبط هستند. اگرچه رویکرد مبتنی بر تروما میتواند به کاهش انگ و بهبود همدلی با افراد کمک کند، اما نباید منجر به نادیدهگرفتن ویژگیهای خاص اختلال شخصیت مرزی شود.
رویکردی تلفیقی که هم ریشههای تروما و هم الگوهای شخصیتی را در نظر بگیرد—مانند ترکیب درمانهای مبتنی بر پذیرش، دلبستگی، طرحوارهدرمانی و ذهنآگاهی—میتواند نقطه تعادل مؤثری برای تشخیص و مداخله بالینی باشد.
اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت روانی شایع در محیطهای بالینی و عمومی است. به نظر میرسد بخش قابل توجهی از افراد مبتلا به BPD ذهنیت قربانی را در طول سالهای زندگی خود به همراه دارند. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی و توصیف ذهنیت قربانی در افراد مبتلا به BPD انجام شد. این پژوهش از روش کیفی به شیوه تحلیل محتوا استفاده کرد. اطلاعات به دست آمده سازماندهی و سپس دادههای جمع آوری شده طبقه بندی شدند. یافتهها نشان داد که ذهنیت قربانی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در ۵ دسته قرار می گیرد که با ۱۲ حالت و ۳۰ شاخص توصیف می شود.
۵ دسته به دست آمده شامل موارد زیر است:
۱) عدم مسئولیت پذیری:
مانند سرزنش شرایط بیرونی، عدم پذیرش مسئولیت پیامدهای اعمال و انتخاب های خود و احساس مظلومیت و مورد بی عدالتی قرار گرفتن
۲) باور به شکست خورده بودن در زندگی:
مانند انجام ندادن تلاش کافی برای بهبود وضعیت و بی اهمیت دانستن دستاوردها
۳) سرزنش دیگران و ایجاد احساس گناه در آنها:
مانند توقعات بالا از دیگران داشتن، مداوم احساس مورد حمله یا انتقاد قرار گرفتن و بیان اینکه هیچ کس مرا نمی فهمد
۴) احساس تنهایی مزمن:
مانند بیان اینکه هیچکس من را نمی خواهد و یا بیان اینکه هیچ کس به من کمک نکرده و حمایت نمی کند
۵) احساس مزمن مورد سوء استفاده قرار گرفتن:
مانند بیان اینکه در بیشتر روابطم، دیگران از من سوء استفاده می کنند یا بیان اینکه دیگران تا زمانی که به من نیاز دارند مرا می خواهند.
از تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که داشتن ذهنیت قربانی نقش آفرینی نیست، بلکه فرد مبتلا به BPD عمیقاً به آن اعتقاد دارد و این می تواند شبیه به طرحوارهای در مورد من قربانی هستم باشد.
ارجاع به این مقاله:
Dousti, Peyman., Hosseininia, Narges. (2025). Examining and Describing the Victim Mentality in People with Borderline Personality Disorder. Recent Innovations in Psychology. ۲(۱), ۲۶-۳۲. ۱۰.۲۲۰۳۴/rip.2024.459160.1035
دو نیم سازی اصطلاحی است که در روانپزشکی و روانشناسی (خصوصا برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی) برای توصیف ناتوانی در نگه داشتن افکار، احساسات یا باورهای مخالف استفاده می شود. برخی ممکن است بگویند که فردی که دو نیم سازی میکند دنیا را سیاه یا سفید میبیند – همه یا هیچ. دو نیم سازی یک شیوه تفکر تحریف شده است.
گردآوری، ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی
ممکن است در تفکر دو نیم سازی، یک نفر را یکپارچه خوب یا یکپارچه بد ببینیم. ممکن است در مواردی آرمانی سازی انجام دهیم و در مواردی همان موضوع را بی ارزش سازی کنیم.
ممکن است در مواقعی نسبت به افراد مهم زندگی مان احساس هایی مملو از عشق داشته باشیم و در مواقعی سرشار از خشم باشیم به شیوه ای که ما در دو سر بردار هستیم.
در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)، دو نیم سازی به عنوان یک مکانیسم دفاعی در نظر گرفته میشود که بوسیله آن افراد مبتلا به BPD دیگران، رویدادها یا حتی خودشان را به صورت همه یا هیچ (یکپارچه خوب یا یکپارچه بد) مشاهده میکنند.
دو نیم سازی به آنها اجازه میدهد تا به راحتی چیزهایی را که به عنوان “بد” تعیین کردهاند کنار بگذارند و پذیرفتن چیزهایی که آنها را “خوب” می دانند، حتی اگر آن چیزها مضر یا خطرناک باشند.
دونیم سازی (Splitting) یک پاسخ دفاعی است. دلیل تأکید من بر این موضوع جلب همدردی نیست. توضیح این موضوع است که به عنوان یک واکنش دفاعی، واکنشهای بیولوژیکی وجود دارد؛ همانطور که اگر از خود در برابر یک شکارچی دفاع می کردید چنین واکنشهایی وجود داشت.
بنابراین، در طول دو نیم سازی (Splitting)، بدن شما به معنای واقعی کلمه مملو از مواد شیمیایی است. آدرنالین. گلوکز. کورتیزول
درست همانطور که پاسخهای دفاعی قصد داشتند به شما در مبارزه با شکارچیها در طول رویداد آسیب زا اولیه کمک کنند، دو نیم سازی هم فقط یک بازسازی از شرایط است.
در حافظه عادی، هیپوکامپ از کل یک رویداد عکس فوری می گیرد و سپس روی آن مهر زمانی می گذارد. وقتی این رویدادها بازیابی می شوند، به طور کامل و به عنوان خاطرات بازیابی می شوند.
در طول یک رویداد آسیب زا، اوضاع کمی متفاوتتر از حافظه عادی است و هیپوکامپ فقط یک عکس فوری از جزئیات مهم می گیرد. ترسی که احساس کردید، غرغر شکارچی و مهر زمانی بر آن نمی گذارد.
بنابراین، هنگامی که این رویدادها بازیابی می شوند، فقط جزئیات مربوط به بخش هایی که ذهن شما فکر می کند باید برای دفعه بعد به خاطر بسپارید بازیابی می شوند. در این شرایط، آنها به عنوان رویدادهای جاری بازیابی می شوند یعنی چیزهایی که الان اتفاق می افتد نه چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده است.
بنابراین، شما یک حالت چهرهای در چهره پدرتان یا دوستتان میبینید و متوجه نمی شوید که ترسی که احساس می کنید مربوط به یک رویداد گذشته است. تنها چیزی که متوجه می شوید این است که یک حالت چهرهای با ترس مساوی است.
بنابراین، دو نیم سازی کاری است که شما انجام می دهید. احساس می کنید تهدید از بین رفته است و می توانید نفس بکشید. ضربان قلبتان کند می شود و شروع به آرامش می کنید.
این یک احساس آرامش است. چیزی که از نظر شیمیایی اتفاق می افتد این است که سیل کورتیزول متوقف شده است. سیستم عصبی پاراسمپاتیک وارد شده و پاسخ استرس متوقف شده است. آن شخص دیگر درنده به نظر نمی رسد.
این موضوع باعث می شود که درباره کاری که انجام داده اید تجدید نظر کنید، از کار خود پشیمان شوید و بسیار عذرخواهی کنید. حتی اگر طرف مقابل تا حدی مقصر بوده باشد، مسئولیت سهم خود را بر عهده میگیرید و بابت نقشتان در نقض، عذرخواهی میکنید.
اگر این رابطهای باشد که عمیقاً برایتان ارزش داشته باشد، پشیمان خواهید شد، مخصوصاً اگر طرف مقابل اجازه ندهد خودتان را توضیح دهید.
این کار ممکن است برای تمان زندگیتان تکرار شود و این موضوع بدون توجه به اینکه مقصر کیست اتفاق می افتد. اگر این رابطه ای باشد که عمیقاً برایتان ارزش دارد، حتی اگر طرف مقابل تقریباً به طور کامل مقصر باشد، عمیقاً از نقش خود در آن پشیمان میشوید.
ناتوانی در ایجاد بهبود رابطه، احساس بدی خواهد داشت و ممکن است بگویید ای کاش این اتفاق نمی افتاد. احتمالاً وقتی به آن فکر می کنید احساس گناه خواهید کرد.
این موضوع برای اکثریت قریب به اتفاق مردم صدق می کند. به عنوان یک فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی BPD، بیشتر فکر می کنید همه چیز تقصیر شما است. حتی وقتی تقصیر کوچکی دارید.
به طور کلی شخصیت به معنی ویژگیهای نسبتا پایداری در فرد است. معنی نسبتا پایدار چنین است که ویژگیهای شخصیتی نه آنقدر به سرعت تغییر میکنند و نه تا همیشه پایدار هستند. اختلال شخصیت به این معنی است که این ویژگیهای نسبتا پایدار فرد، چالشهای مختلفی در زندگی فرد و اطرافیانش ایجاد میکند. اختلال شخصیت مرزی، یکی از انواع اختلالات شخصیت است. این اختلال به ندرت به تنهایی در فرد وجود دارد و در اکثر مواقع همراه با این اختلال، نشانههایی از اختلال دوقطبی، افسردگی، اضطرابی و … در فرد وجود دارد.
گردآوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
اختلال شخصیت مرزی بر افکار، احساسات و رفتارهای افراد تأثیر میگذارد و مقابله با مشکلاتی را که در عرصههای مختلف زندگی با آن مواجه می شوند را دشوار میکند. همه ما دیدگاه منحصر به فردی نسبت به جهان داریم، اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) دیدگاهی تحریف شده نسبت به خود و محیط اطراف خود دارند.
افراد دارای اختلال شخصیت مرزی احساسات شدیدی را تجربه میکنند و خشم و از کوره در رفتن ویژگی بارزی از این اختلال است. معمولا افراد دارای اختلال شخصیت مرزی، به سرعت از رفتار خشم خود پشیمان میشوند و احساس گناه به سراغ آنها میآید. بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)، مجموعه ۹ نشانه وجود دارد که تعریف کننده اختلال شخصیت مرزی هستند و برای اینکه بتوانیم بیان کنیم فردی اختلال شخصیت مرزی دارد یا نه، باید حداقل ۵ نشانه از این ۹ نشانه در فرد وجود داشته باشد.
این اختلال، در جوامع بالینی و عمومی، بسیار شایع است و از لحاظ آماری، بیشتر افراد دارای اختلال شخصیت مرزی را زنان تشکیل میدهند.
بدون درمان مؤثر یا حمایت درمانی، این مسائل می توانند تأثیرات گسترده ای بر زندگی فرد داشته باشند. برخی از پیامدهای زندگی با اختلال شخصیت مرزی (اگر حمایت درمانی دریافت نشود):
عمدتا بی ثباتی در زمینههای مختلف زندگی مانند تغییر در دیدگاهها، برنامهها و …
بی ثباتی میتواند به شکل نصفه رها کردن فعالیتها نمایان شود
در ایجاد و حفظ روابط سالم مشکل دارند (یا روابط بی ثبات)
روابط عاطفی بی ثبات یا چالشهای زیاد زناشویی یا در رابطه عاطفی (گاها منجر به جدایی یا طلاق میشود)
احتمالا وجود رابطههای جنسی نسنجیده، تکانهای، خارج از چهارچوب ارتباط و …
از دست دادن اعتماد به نفس
احساس پوچی مزمن
نوسانات خلقی خصوصا بین غم و اضطراب و خشم
خشم زیاد یا به سرعت از کوره در رفتن یا خشمگین شدن
احساسهای دوگانه داشتن (معمولا بین خشم و دوست داشتن) خصوصا به افراد مهم زندگی
ترک تحصیل یا تغییر گزینههای درسی (بی ثباتی)
مشکلات حقوقی و یا شکایت
اخراج شدن و یا (تغییر شغل مکرر/ بی ثباتی)
الکلیسم و سوء مصرف مواد
خودآزاری مزمن/ یا افکار خودکشی
احتمال بستری شدن در بیمارستان به خاطر افکار یا رفتار خود آسیب رسان یا خودکشی
مشکلات جدی در روابط عاشقانه افراد دارای اختلال شخصیت مرزی
اثرات اختلال شخصیت مرزی به طور اجتناب ناپذیری در روابط عاشقانه فرد قابل مشاهده است. افرادی که از اختلال شخصیت مرزی رنج می برند ممکن است ترس شدیدی از رها شدن داشته باشند. به دلیل این ترس ها می توانند دائماً از فردی که با او در ارتباط هستند جاسوسی کنند و هر رفتاری را به رها شدن، نادیده گرفته شدن یا کنار گذاشته شدن و یا بی توجهی تعبیر کنند.
احساس ناامنی شدید و ترس میتواند سازش را دشوار کند و باعث نوسان در رابطه شود. این افراد در حالی که از رها شدن می ترسند، ممکن است غرق شوند و از نزدیک شدن به شریک زندگی خود امتناع کنند. در نهایت، افراد دارای اختلال شخصیت مرزی ممکن است یک رابطه شدید و متضاد بین خواسته های عشق و توجه و رفتارهای گوشه گیری و انزوا در نوسان باشد.
علاوه بر این، برخی از علائم این اختلال می تواند تأثیر غیرمستقیم بر روابط داشته باشد. به عنوان مثال، خریدهای ناگهانی یا یک دعوای غیرقابل کنترل، می تواند بر بسیاری از اعضای خانواده تأثیر بگذارد.
دریافت کمک حرفه ای بهترین راه برای حفظ رابطه با فردی است که BPD دارد و در حین انجام این کار از سلامت روانی هر دو طرف محافظت می کند. زوج درمانی، علاوه بر درمان فردی، می تواند به حفظ رابطه کمک کند.
حمایت روانشناختی برای اختلال شخصیت مرزی
از آنجایی که اختلالات شخصیت ماهیتی مزمن، گسترده و سفت و سخت دارند، می توان با تعیین اهداف خاص با روان درمانی پیشرفت کرد. این اهداف ممکن است شامل کاهش پریشانی فرد و تغییر رفتارهایی باشد که باعث اختلال در زندگی روزمره می شود.
از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، می توانند تکانشگری و بی ثباتی عاطفی خود را از روابط بین فردی خود وارد محیط درمانی کنند. در طول درمان، آنها ممکن است بیش از حد واکنش پذیر شوند و احساس کنند دچار شکست شدهاند.
علاوه بر این، مانند سایر اختلالات شخصیت، روشهای رواندرمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید بر اساس رفتار و علائم فردی که به دنبال کمک روانشناختی است، اصلاح شود، زیرا برخی از روشهای موجود در طیف سنتی رواندرمانی فردی میتوانند علائم اختلال شخصیت مرزی را بدتر کنند.
فردی در اپلیکیشن Quora این سوال را پرسیده بود که بیشتر مردم، چه چیزهایی را در مورد اختلال شخصیت مرزی (BPD) نمی دانند؟ یکی از پاسخها متعلق به فردی بود که خودش تشخیص BPD گرفته بود. به نظر من (پیمان دوستی) پاسخِ داده شده به سوال توسط این شخص، ارزش باز نشر و آگاه سازی مردم در خصوص اختلال شخصیت را دارد.
در اینجا لیستی از چیزهایی که اکثر مردم در مورد اختلال شخصیت مرزی (BPD) نمی دانند را بیان میکنم:
۱) آنها نمیخواهند عمداً به دیگران آسیب عاطفی وارد کنند (تصمیمهای ناگهانی آنها و رفتارهای گاها پریشان عاطفی، اغلب غیر عمدی است)
۲) حتی اگر اختلال شخصیت مرزی (BPD) درمان نشود، آنها میتوانند محبت و مراقبت داشته باشند و از بودن در کنارشان لذت ببرید.
۳) آنها میتوانند با دیگران بسیار همدل باشند.
۴) اختلال شخصیت مرزی در طیفی از شدت از خفیف تا متوسط و شدید وجود دارد.
۵) ممکن است علائم مختلفی از BPD وجود داشته باشد و حتی اگر علائم مشابهی باشد، ممکن است در برخی از افراد شدیدتر از دیگران ظاهر شوند.
۶) اختلال شخصیت مرزی بسیار پیچیده است، پس افراد آن را متفاوت تجربه می کنند.
۷) ممکن است فرد دارای اختلال شخصیت مرزی ویژگی های منفی مختلفی داشته باشد، با این حال، ویژگیهای مثبتی هم وجود دارد. یکی این است که بیشتر آنها دوست دارند افراد زندگی شان شاد باشند و وقتی می بینند افراد نزدیکشان در حال مبارزه با چیزی هستند، می توانند غمگین شوند و در صدد مراقبت برآیند.
۸) افراد، خیلی بیشتر از اختلال خود هستند. اختلال هویت افراد را تشکیل نمیدهد. BPD تنها بخشی از آن چیزی است که آنها هستند. آنها BPD را به دلیل اتفاقاتی که برایشان رخ داده است توسعه دادهاند و نه به طور عمدی به خاطر خودشان.
۹) آنها میتوانند والدین خوبی باشند و فرزندانی را سالم و با محبت تربیت کنند.
۱۰) بسیاری از آنها قادر به داشتن شغل پایدار یا موفقیت در مدرسه و دانشگاه هستند.
۱۱) اختلال شخصیت مرزی قابل درمان است، اما قابل درمان نیست. معنی این جمله این است که درمان های مبتنی بر شواهد برای BPD وجود دارد که میزان موفقیت بالایی دارند. با این حال، حتی پس از درمان، برخی از علائم به احتمال زیاد باقی خواهند ماند، هرچند با فراوانی کمتر و شدت کمتر.
۱۲) حتی پس از درمان، ممکن است عود را تجربه کنند که در آن علائم یک بار دیگر شدید میشود. این موضوع ممکن است در زمان استرس مزمن و یا عدم رعایت سبک زندگی مناسب اتفاق بیفتد.
۱۳) افراد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD)، هیولا نیستند، بلکه اختلالی دارند که بر نحوه تفکر و رفتارشان تأثیر می گذارد و باعث می شود کارهایی انجام دهند که ممکن است از آنها احساس شرمندگی کنند.
۱۴) بسیاری از اعمال آنها، مانند دو نیم سازی به خوب و بد مطلق، در سطح ناخودآگاه انجام می شود، به این معنی که آنها حتی از انجام آن آگاه نیستند.
۱۵)در پایان، آنها چیزی را میخواهند که تقریباً همه میخواهند و آن هم رضایت، احترام، و دوست داشتن و مراقبت است.
پوزخند شخصیت مرزی (Borderline Personality Smirk) یک حالت چهرهای است که اغلب با افرادی مرتبط است که ویژگی های اختلال شخصیت مرزی (BPD) را نشان میدهند.
گرد آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
مشخصه پوزخند شخصیت مرزی، یک پوزخند ظریف و در عین حال متمایز است که از خود راضی یا متکبرانه به نظر میرسد و با نشانهای از غم و اندوه یا آسیب پذیری ترکیب شده است. این حالت اغلب به عنوان ترکیبی از پوزخند و تمسخر توصیف می شود که با پیچ خوردن ظریف لبها و ابروهای بالا رفته مشخص میشود. اعتقاد بر این است که این حالت چهرهای، حس برتری یا تحقیر نسبت به دیگران را منتقل می کند.
اصطلاح “پوزخند شخصیت مرزی (BPS)”، یک اصطلاح شناخته شده یا یک اصطلاح بالینی تعریف شده نیست. به نظر می رسد که این واژه، از مشاهدات و بحثهای حکایتی در جوامع آنلاین، به جای تحقیقات تجربی یا ادبیات حرفهای، پدید آمده است.
توجه به این نکته مهم است که اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است و پوزخند تنها یک جنبه از آن است. معنای پشت پوزخند شخصیت مرزی بسته به زمینه و فرد می تواند متفاوت باشد. در اینجا چند تفسیر احتمالی وجود دارد:
۱) مکانیسم دفاعی: پوزخند ممکن است به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD)عمل کند و به آنها اجازه می دهد احساسات واقعی خود را پنهان کنند و از خود در برابر تهدیدها یا آسیب پذیریهای درک شده محافظت کنند.
۲) دستکاری: پوزخند می تواند ابزاری برای دستکاری باشد، زیرا افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) ممکن است از آن برای به دست آوردن کنترل یا قدرت در روابط بین فردی استفاده کنند. این کار می تواند راهی برای اعمال سلطه یا برانگیختن واکنش دیگران باشد.
۳) بی ثباتی عاطفی: ترکیبی از خودخوری و غم و اندوه زمینه ای یا آسیب پذیری در پوزخند ممکن است نشان دهندهی بی ثباتی عاطفی که مشخصه اختلال شخصیت مرزی (BPD) است، باشد. این کار می تواند جلوهای از احساسات متضاد تجربه شده توسط افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد.
۴) محافظت از خود: پوزخند ممکن است راهی برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) باشد تا از خود در برابر طرد شدن یا رها شدن بالقوه محافظت کنند. این کار می تواند یک مکانیسم دفاعی برای پنهان کردن ناامنیهای آنها و حفظ حس کنترل باشد.
ضروری است که با احتیاط به این موضوع بپردازیم و از کلی گویی پرهیز کنیم. در حالی که برخی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) ممکن است این حالت چهره را نشان دهند، بسیار مهم است که همه افراد دارای این وضعیت را، فرد دارای اختلال شخصیت مرزی (BPD) توصیف نکنیم. اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک اختلال پیچیده است که در هر فردی به طور متفاوتی ظاهر می شود و در نظر گرفتن طیف کامل علائم و تجربیات مرتبط با این اختلال ضروری است.
توجه کنید که پوزخند شخصیت مرزی یک معیار تشخیصی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) نیست، بلکه مشاهداتی است که در برخی از افراد مبتلا به این اختلال انجام شده است. این فقط یک جنبه از ماهیت پیچیده و چند وجهی اختلال شخصیت مرزی (BPD) است.
در خاتمه، در حالی که اصطلاح “لبخند شخصیتی مرزی” ممکن است در برخی از جوامع آنلاین به رسمیت شناخته شده باشد، باید با احتیاط به آن پرداخت. مهم است که به یاد داشته باشید که اختلال شخصیت مرزی (BPD) یک وضعیت پیچیده سلامت روان است که نمی توان آن را به یک حالت چهره تقلیل داد. برای تشخیص و درمان دقیق از متخصص کمک بگیرید.
در گذشته، بسیاری از متخصصان سلامت روان، درمان اختلال شخصیت مرزی BPD) ) را دشوار میدانستند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که کار کمی برای انجام دادن با این افراد وجود دارد.
اما امروزه میدانیم که اوضاع در خصوص درمان اختلال شخصیت مرزی، متفاوت از گذشته است.
یافتههای پژوهشی جدید نشان میدهند که نه تنها پیش آگهی بلند مدت برای درمان اختلال شخصیت مرزی خوب است، بلکه پیش آگاهی بلند مدت آن از اختلالهای افسردگی و طیف دو قطبی نیز، بهتر است.
با این حال، موضوع استیگما یا همان انگ زدن، ممکن است باعث شود افراد وارد پروسه درمان نشوند یا از ترس انگ خوردن، به متخصصین سلامت روان مراجعه نکنند.
مطالبی که بیان میشود، شاید به انگ زدایی اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
هنگامی که روانشناسان در مورد “شخصیت” صحبت می کنند: به الگوهای تفکر، احساس و رفتار اشاره می کنند که هر یک از ما را منحصر به فرد می کند.
هیچکس همیشه دقیقاً یکسان عمل نمیکند، اما ما تمایل داریم که به روشهای نسبتاً ثابتی با جهان تعامل داشته باشیم. به همین دلیل است که مردم اغلب به عنوان «خجالتی»، «برونگرا»، «وسواسی» و غیره توصیف میشوند.
از آنجایی که شخصیت با هویت مرتبط است،
اصطلاح «اختلال شخصیت» ممکن است به شما این احساس را بدهد که اساساً مشکلی در شخصیت شما وجود دارد. اما اختلال شخصیت، قضاوت شخصیت نیست.
“اختلال شخصیت” به این معنی است که الگوی ارتباط شما با جهان به طور قابل توجهی با هنجار متفاوت است.
اما مهمتر از همه، این الگوها را میتوان تغییر داد!
در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در این خصوص صحبت می کند.
از آنجایی که اختلالات شخصیت (مانند اختلال شخصیت مرزی/ BPD) ماهیتی مزمن، گسترده و سفت و سخت دارند، می توان طی روان درمانی و با تعیین اهداف خاص، در زمینه مورد هدف و به تدریج پیشرفت کرد. این اهداف ممکن است شامل کاهش پریشانی فرد و تغییر رفتارهایی باشد که باعث اختلال در زندگی روزمره می شود.
ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی
از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ممکن است تکانشگری و بی ثباتی عاطفی خود را از روابط بین فردی خود با دیگران، وارد محیط درمانی خود با درمانگرشان کنند. در طول درمان، آنها ممکن است همانطور که در دنیای واقعی ممکن است بیش از حد واکنش پذیر باشند، با درمانگر خود نیز به همین شکل برخورد کنند.
علاوه بر این، مانند سایر اختلالات شخصیت، روشهای رواندرمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید بر اساس رفتار و علائم هر فرد، شخصی سازی شود و درمانگر به جای استفاده از طیف های سنتی روان درمانی، با توجه به نیاز خاص مراجع و بر اساس علایم و رفتار او، تمرین هایی را ارایه دهد.
برخی از انواع روش ها و درمان هایی که برای اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) دارای حمایت پژوهشی می باشند شامل:
رفتار درمانی دیالکتیک (ِDBT)، طرحواره درمانی (Schema Therapy)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان انتقال محور (Transference-Focused Therapy) و درمان مبتنی بر ذهنیت می باشند.
به عنوان یک جمع بندی می توان گفت، اگرچه اختلال شخصیت مرزی یک وضعیت روانشناختی طولانی مدت (برای برخی افراد همیشگی) است که به دلیل تکانشگری، هیجانات و رفتارهای غیرقابل کنترل بر تمام جنبه های زندگی، به ویژه روابط بین فردی تأثیر منفی می گذارد، اما می توان با روان درمانی، روش های مقابله ای کاربردی تر و تغییرات رفتاری مختلف، زندگی را برای خود آسان کرد.