هرگاه که خبر خودکشی فردی به گوشمان، میرسد، سوالهای زیادی در ذهنمان جریان پیدا میکند. فارغ از اینکه چرا فردی تصمیم به پایان دادن زندگی خود میگیرد، در اینجا قصد داریم برای پیشگیری و نجات جان انسانها، مطالبی را بیان کنیم.
نویسندگان: پیمان دوستی/ نرگس حسینی نیا
درباره خودکشی، چند «باور نادرست» وجود دارد:
باور نادرست اول: پرسش یا صحبت درباره خودکشی، احتمال انجام آن را افزایش میدهد. باید بگویم، یافتههای پژوهشی این باور را تایید نمیکنند و برعکس، صحبت و پرسش دربارهی آن، میتواند اطلاعاتی به ما بدهد تا با آن بتوانیم جان فرد را نجات دهیم. پس، شیوه درست برخورد چنین است که در خصوص اینکه آیا فرد نقشهای برای خودکشی دارد یا نه سوال بپرسید. داشتن نقشه حاکی از جدی تر بودن موضوع است.
باور نادرست دوم: اگر به فرد بگوییم خودکشی مال آدمهای ضعیف است، انگیزه او برای پایان دادن به زندگیاش از بین میرود. در خصوص این باور نادرست نیز باید بگویم، این رفتار به شدت آسیب زننده است و میتواند پیامدهای غیر قابل جبرانی به همراه داشته باشد. بهتر است فرد را برای کمک گرفتن و طی کردن فرایند لازم تشویق کنید.
باور نادرست سوم: اگر به آنها یادآور شوید که وضعیت خوبی دارند و زندگی آنها از دیگران بهتر است، از تصمیم خود مبنی بر پایان دادن به زندگیشان منصرف میشوند. باید بگوییم، این باور به شدت نادرست است و اگر به این افراد تلقین کنید که از دیگران بهتر هستند، باعث احساس گناه و بی ارزشی بیشتر در آنها می شود.
باور نادرست چهارم: اگر مشکلات و دلایل او را ساده سازی کنید، از تصمیمش منصرف میشود. این باور نیز، به شدت نادرست است و این کار معمولا پیامدهای ناگواری به همراه دارد. بهتر است به جای ساده سازی، به آنها گوش کنید و اجازه دهید احساس هایشان را بیان کنند و بدون قضاوت، نگرانی تان را بیان کنید. ادبیات صحبت کردنتان میتواند به این شکل باشد: من اینجا هستم تا تو را همراهی کنم. بیا باهم صحبت کنیم. من نگرانم که چه چیزی به سر تو خواهد آمد.
برخی از علایم هشدار دهنده خودکشی:
احتمالا بسیاری از ریسک فاکتورهای خودکشی مانند داشتن برخی اختلالات روانشناختی چون افسردگی، دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از سانحه، وسواس و … را میشناسید. پس در اینجا میخواهیم برخی از نشانههایی که شاید کمتر با آنها آشنا باشید، اما به عنوان علایم هشدار دهنده خودکشی در نظر گرفته میشوند را بیان کنیم.
۱) انجام برخی رفتارها مانند: بخشیدن اموال، تمیز کردن اتاق، دور انداختن اشیای با ارزش و …
۲) شاد شدن ناگهانی پس از یک دوره طولانی- ممکن است اطرافیان تصور کنند که فرد بهبود پیدا کرده است، اما این شاد شدن ناگهانی جای نگرانی دارد.
۳) بی علاقگی به فعالیت های لذت بخش، شکایتهای مکرر از علایم جسمی با ریشه روانی مانند سر درد، خستگی، دل درد و …
۴) تلویحات کلامی: دیگر نمی خواهم مشکلی برایتان باشم. دیگر چیزی مهم نیست. دیگر نمی خواهم شما را ببینم.
۵) کناره گیری از دوستان، اطرافیان و کارهای روزمره
۶) بی حالی همیشگی، تغییر در عادت های خواب و خوراک، تغییرات شخصیتی قابل ملاحظه
۷) عوامل موقعیتی مثل مشکلات شغلی یا تحصیلی، از دست دادن و فقدان
۸) سابقه اختلالات روانشناختی یا خودکشی در تاریخچه خانوادگی (شامل فامیلهایی با نسبت خونی)
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افرادی بود که طبق معیارهای DSM 5-TR، اختلال سوگ طولانی مدت را تجربه میکردند و طی فراخوان در سال ۱۴۰۱ به کلینیک پذیرش و تعهد تهران مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۲۰ نفر از افرادی دارای ملاکهای ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۱۲۰ دقیقهای و هفتهای یک بار، تحت مداخله درمان تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی قرار گرفتند. گروه گواه تا پایان جلسات هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای احساس تنهایی (UCLA) راسل و کوترونا (۱۹۸۰) و حل مساله اجتماعی (SPSI-R) دزوریلا و نزو (۱۹۹۰) بود. به منظور تحلیل دادهها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه در سطح ۰۵/۰>P تفاوت معناداری وجود دارد. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که این درمان، میتواند یک شیوه کارآمد برای کار با افراد دارای اختلال سوگ طولانی مدت باشد.
ارجاع به این مقاله:
دوستی، پگاه.، دوستی، پیمان.، یاوری، امیرحسین. (۱۴۰۲). اثربخشی مدل تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر احساس تنهایی و حل مساله اجتماعی افراد مبتلا به اختلال سوگ طولانی مدت. رویش روان شناسی; ۱۲ (۱۱) :۱۶۱-۱۷۰.
Dousti, P., Dousti, P., Yavari, A. (2024). The effectiveness of the integrated model of acceptance and commitment and schema therapy on the feeling of loneliness and social problem solving of people with Prolong Grief Disorder. Rooyesh; 12 (11) :161-170
هدف این پژوهش مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادی بود که در بازه زمانی اسفند ۱۳۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ طی فراخوان به تعداد ۳۸ نفر به کلینیک روانشناسی پذیرش و تعهد مراجعه کردند. از جامعه مذکور، تعداد ۳۰ نفر از افرادی که دارای ملاکهای ورود به پژوهش بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به شکل تصادفی در سه گروه ۱۰ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارش شدند. ابزار سنجش این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی مدیریت وزن (WELSQ) بود. به منظور تحلیل دادهها، از تحلیل کوورایانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها نشان داد که در هر دو گروه آزمایش، میانگین نمرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر کرده بود (۰۵/۰>P). همچنین مقایسه زوجی گروهها نشان داد که در خرده مقیاس خودکارآمدی هنگام فعالیتهای مثبت، اثربخشی درمان حمایتی-آفلاین بیشتر از گروه درمانی آنلاین بود (۰۵/۰>P). در خصوص نمره کلی مدیریت وزن و سایر خرده مقیاسها، بین اثربخشی این دو روش تفاوت معناداری یافت نشد (۰۵/۰<P). از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت چنانچه افراد مبتلا به اضافه وزن تمایلی به دریافت مداخلات حضوری نداشتند، میتوان از مداخلات غیر حضوری به عنوان یک راهکار جایگزین استفاده نمود.
شیوه های ارجاع به این مقاله:
حسینی نیا، نرگس.، دوستی، پیمان.، دوستی، پگاه.، دوستی، شبنم.، غنی موخر، مجتبی. (۱۴۰۲). مقایسه درمان حمایتی-آفلاین متمرکز بر پذیرش و تعهد با گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی مدیریت وزن افراد دارای اضافه وزن یا چاقی. رویش روان شناسی; ۱۲ (۱) :۲۱۷-۲۲۶
Hosseininia, N., Dousti, P., Dousti, P., Dousti, S., Qanimoakher, M. (2023). Comparison of supportive-offline therapy focused on acceptance and commitment and online group therapy based on acceptance and commitment on weight management self-efficacy in overweight or obese people. Rooyesh; 12 (1) :217-226
طرحواره درمانی و مدل ذهنیتهای طرحوارهای از یک سو و از سوی دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، در یک نگاه ابتدایی به شکل دو رویکرد متفاوت با پارادایمهای متفاوت دیده میشوند، با این حال، یافتههای پژوهشی نشان میدهد که میتوان از فواید یک رویکرد تلفیقی بهره برد. در این متن، دکتر پیمان دوستی به جمع آوری و ترجمه برخی نکات در خصوص این رویکرد ادغام شده، پرداخته است.
جمع آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
طرحواره درمانی (ST)، وزن قابل توجهی به تجربیات اولیه زندگی اجتماعی میدهد و بیان میدارد آنها منجر به ایجاد خاطرات عمدتاً ضمنی میشوند. این خاطرات در زمینههای خاص دوباره فعال میشوند و اغلب از طریق استراتژیهای ناکارآمد، مدیریت میشوند.
تلاش برای تغییر رابطه بین فرد و این تجربیات خصوصی، از طریق استفاده از مایندفولنس و تکنیکهای برگرفته ازACT امکان پذیر میشود (کوزینو و تان- لان، ۲۰۱۳). کوزینو و همکاران (۲۰۱۳)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مایندفولنس (ذهن آگاهی/ توجه آگاهی) را به عنوان استراتژیهایی برای تقویت ذهنیت بزرگسال سالم معرفی میکنند.
دلبستگیهای ناکارآمدِ درونی شدهی والدین (به شکل بازنمایی به گونهای که فرد موقتا خودش به مانند جنبههای ناکارآمد فرزند پروری والدینش با خودش یا دیگران رفتار کند)، ممکن است انتظارات و احساسات منفیای را در مورد خود و دیگران ایجاد کند و پاسخهای مقابلهای ناسازگاری برانگیخته شوند (مک کی و همکاران ، ۲۰۱۲). از سوی دیگر، رویکردهای روان درمانی موج سوم ابزارهای جالبی برای مداخله در بازنماییهای درونی ارائه می دهند. به عنوان مثال، این رویکردها می توانند تأثیر بازنمایی های منفی گذشته را نسبت به دیگران مهم در روابط فعلی محدود کنند (سیمئونه دی فرانچسکو و همکاران ، ۲۰۱۵).
به نقل از هیث و استارتاپ (۲۰۲۰)، ذهنیت بزرگسال سالم در ST با خودِ مشاهدهگر در ACT و خودِ شفقت ورز در CFT قابل مقایسه هستند.
جمع آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
یک روش دو مرحلهای برای ادغام ACT و ذهنیتهای طرحوارهای
ما یک روش دو مرحله ای را بر اساس ادغام طرحواره درمانی (لوز و همکاران ، ۲۰۱۳؛ یانگ و همکاران ، ۲۰۱۳؛ سیمئونه دی فرانچسکو و همکاران، ۲۰۱۵) و تکنیک های مشتق شده از ذهن آگاهی (ون وریسویک و همکاران ، ۲۰۱۶) و درمان پذیرش و تعهد (هیز و همکاران ، ۱۹۹۹) پیشنهاد می کنیم.
ذهنیتهای ناکارآمد کودکانه (به عنوان مثال، کودک عصبانی، کودک تکانشی)، و ذهنیتهای والدین ناکارآمد (برای مثال، والد تنبیهگر، والدین پر توقع) با استراتژیهای مقابلهای ناکارآمد (به عنوان مثال، محافظ بی تفاوت، ذهنیتهای جبران افراطی، یا ذهنیتهای تسلیم مطیع) مدیریت میشوند.
ذهنیتهای والدین ناکارآمد، ۱) منبع اصلی احساسات نامنظم؛ و ۲) منعکس کننده جنبههای آسیب شناختی والدین است که در داخل رابطه اعمال میشود.
جمع آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
مرحله اول ادغام:
در مرحله اول به افراد کمک میشود از بازنماییهای درونی خود (ذهنیتهای والدین ناکارآمد و ذهنیتهای کودکانه) آگاه شوند و راهبردهای آسیب شناختیای که هنگام فعال شدن ذهنیتهای مقابلهای ناکارآمد استفاده میکنند، را بشناسند.
در این مرحلهی، آموزش درباره ذهنیتهای والدین ناکارآمد و ذهنیتهای کودکانه میتواند مفید باشد. ممکن است درمانگر در مرحلهی اول تصمیم بگیرد دربارهی طرحوارههای زیربنایی ذهنیتها نیز، آموزشهایی به مراجع بدهد. این کار به افراد کمک میکند تا در خصوص چگونگی اتخاذ استراتژیهای ناکارآمد خود آگاهی پیدا کنند. برای دسترسی بیشتر به ذهنیتهای والدین ناکارآمد و کودک آسیب پذیر، میتوان از تکنیکهایی مانند صندلی خالی استفاده کرد.
در پایان مرحلهی اول، میتوان به شناسایی ارزشها پرداخت. از آنجایی که ارزش ها رفتارهای افراد را هدایت میکنند، چنین شفاف سازیای ممکن است راهنما و انگیزه ای برای آزمایش پاسخ های جدید ارائه دهد.
جمع آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
مرحله دوم ادغام:
اکنون با در نظر گرفتن درمان های موج سوم رفتار درمانی، به مرحلهی دوم میرویم. در مرحلهی دوم، درمانگر به مراجع کمک می کند تا با استفاده از مایندفولنس (توجه آگاهی/ ذهن آگاهی) و ACT ، واکنش بیش از حد ذهنیتهای ناکارآمد و طرحوارهها را کاهش دهد. ما گامهای زیر را پیشنهاد میکنیم:
الف) مشاهدهی آگاهانه/ تشخیص ذهنیتها، طرحوارهها و تمایلات آنها
در این گام، به مراجع کمک میشود به طور پیوسته رویدادهای فعال ساز و ذهنیتهای فعال شده یا طرحوارههای فعال شدهی خود را به همراه تمایلات آنها تشخیص دهد.
ب) پذیرش افکار و احساسهای فعال شدهی مربوط به ذهنیتها و طرحوارهها با استفاده از مهارتهای ACT و مایندفولنس
تحقیقات نشان میدهد که پذیرش اجتناب را کاهش میدهد و اقدامات ارزشمند را افزایش میدهد (توهیگ ، ۲۰۰۷).
ج) فاصله گرفتن از ذهنیتها/ طرحوارهها
تکنیکهای توسعه یافته توسط ACT برای فاصله گرفتن از ذهنیتهای ناکارآمد و باورهای طرحوارهها، مفید هستند (ون وریسویک و همکاران، ۲۰۱۶). به عنوان مثال می توان به گسلش ، تکنیکی مبتنی بر «نگاه کردن به افکار به جای چسبیدن به افکار» اشاره کرد (هیز، ۲۰۱۹). این تکنیک ممکن است به افراد کمک زیادی کند تا از پاسخ های خودکار ذهنیتهای مقابلهای ناکارآمد و باورهای مرکزی طرحوارهها جدا شوند.
د) کاربرد اقدامات ارزشمند و متعهدانه (طبق مقادیر پیشنهاد شده توسط درمان پذیرش و تعهد)
اقدامات متعهدانه، اقدامات مبتنی بر ارزشها هستند که ممکن است جایگزین ذهنیتهای مقابلهای ناکارآمد قدیمی و باورهای طرحوارهای شوند. این بخش پایانی، قلب مرحلهی دوم است و به مراجعین در ایجاد الگوهای جدید کمک می کند.
جمع آوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
مدل ادغامی پیشنهادی توسط رودیگر
این مدل توسط رودیگر به منظور نشان دادن الگوی رویکرد ادغام شدهی ACT با ذهنیتهای طرحوارهای ایجاد شده است.
بیشترین تغییر برای افراد، در بین جلسات، یعنی بین یک جلسهی مشاوره تا جلسهی دیگر اتفاق میافتد.
اغلب مردم بر این باورند که وقتی به روانشناس مراجعه میکنید، اکثر “درمان” زمانی اتفاق میافتد که در قرار ملاقات خود در اتاق روانشناس هستید.
در واقع، درمان چیزی است که تا حد زیادی به تغییراتی که در تفکر و رفتار فرد در بین جلسات ایجاد میشود، بستگی دارد. ۱۶۸ ساعت در هفته وجود دارد و میانگین یک قرار ملاقات با روانشناس، ۵۰ دقیقه است.
بنابراین، شما بین جلسات کارهای سختی را انجام میدهید تا زمانی که به قرار ملاقات خود رسیدید، بتوانید با روانشناستان در مورد تغییراتی که از جلسه گذشته ایجاد کرده اید، صحبت کنید.
نوع تمرینهای بین جلساتی که انجام میدهید، بستگی به نوع اهدافی دارد که برای درمان تعیین شده است و میخواهید در درمان خود روی آن کار کنید. برای مثال، وقتی روانشناستان از شما میخواهد که نوعی خود نظارتی داشته باشید و یا آنها را ثبت کنید، این کار میتواند چند هدف متفاوت را دنبال کند.
توضیح مختصر: این وبینار برای افرادی مناسب است که احساس پوچی، نوسان خلقی از اضطراب تا غم و خشم، احساس نادیده گرفته شدن، رها شدن، طرد شدن و ناگهان خشمگین شدن را تجربه میکنند.
این وبینار بر اساس درمان ادغام شدهی پذیرش و تعهد و ذهنیتهای طرحوارهای تنظیم شده است.
توجه: در وبینار آفلاین، شما ویدیوهایی که از قبل رکورد شده است را تماشا میکنید.
توضیح درباره این وبینار:
ترن هوایی هیجانی، یک اصطلاح تخصصی نیست، بلکه اصطلاحی است که ما آن را برای توصیف یک شرایط روانشناختی خاص استفاده کردهایم.
وضعیت روانشناختیای که ما آن را ترن هوایی هیجانی نام بردهایم، شامل دست کم برخی از این نشانههاست:
احساس پوچی، نوسان خلقی از اضطراب تا غم و خشم، احساس نادیده گرفته شدن، رها شدن، طرد شدن و …، ناگهان خشمگین شدن به خصوص زمانی که احساس نادیده گرفته شدن یا طرد شدن میکنید، افکار یا رفتارهای خود آسیب رسان، روابط بی ثبات که با شور زیاد شروع میشوند اما اغلب نا امید کننده هستند، انجام رفتارهای خطرناک مانند رانندگی پر خطر، مصرف مواد یا الکل، روابط جنسی پر خطر، تغییر احساس ها به افراد مهم زندگی و ….
توجه: در وبینار آفلاین، شما ویدیوهایی که از قبل رکورد شده است را تماشا میکنید.
توضیح درباره این وبینار:
اختلال شخصیت مرزی، یک الگوی مزمن، بی ثبات و ناسازگار از شیوهی تعامل ما با دنیای پیرامونمان است.
اما، این الگو قابل تغییر است.
در این وبینار، به چیستی اختلال شخصیت مرزی پرداخته میشود، سپس به پژوهشهایی که در سالهای اخیر در این خصوص انجام شده است پرداخته میشود. در ادامه گزینههای درمانی موجود بیان میشود و در نهایت، وبینار با بیان چندین نکته خودیاری برای افرادی که در حال تجربه اختلال شخصیت مرزی هستند، به پایان میرسد.
در گذشته، بسیاری از متخصصان سلامت روان، درمان اختلال شخصیت مرزی BPD) ) را دشوار میدانستند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که کار کمی برای انجام دادن با این افراد وجود دارد.
اما امروزه میدانیم که اوضاع در خصوص درمان اختلال شخصیت مرزی، متفاوت از گذشته است.
یافتههای پژوهشی جدید نشان میدهند که نه تنها پیش آگهی بلند مدت برای درمان اختلال شخصیت مرزی خوب است، بلکه پیش آگاهی بلند مدت آن از اختلالهای افسردگی و طیف دو قطبی نیز، بهتر است.
با این حال، موضوع استیگما یا همان انگ زدن، ممکن است باعث شود افراد وارد پروسه درمان نشوند یا از ترس انگ خوردن، به متخصصین سلامت روان مراجعه نکنند.
مطالبی که بیان میشود، شاید به انگ زدایی اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
هنگامی که روانشناسان در مورد “شخصیت” صحبت می کنند: به الگوهای تفکر، احساس و رفتار اشاره می کنند که هر یک از ما را منحصر به فرد می کند.
هیچکس همیشه دقیقاً یکسان عمل نمیکند، اما ما تمایل داریم که به روشهای نسبتاً ثابتی با جهان تعامل داشته باشیم. به همین دلیل است که مردم اغلب به عنوان «خجالتی»، «برونگرا»، «وسواسی» و غیره توصیف میشوند.
از آنجایی که شخصیت با هویت مرتبط است،
اصطلاح «اختلال شخصیت» ممکن است به شما این احساس را بدهد که اساساً مشکلی در شخصیت شما وجود دارد. اما اختلال شخصیت، قضاوت شخصیت نیست.
“اختلال شخصیت” به این معنی است که الگوی ارتباط شما با جهان به طور قابل توجهی با هنجار متفاوت است.
اما مهمتر از همه، این الگوها را میتوان تغییر داد!
در این ویدیو، دکتر پیمان دوستی در این خصوص صحبت می کند.
از آنجایی که اختلالات شخصیت (مانند اختلال شخصیت مرزی/ BPD) ماهیتی مزمن، گسترده و سفت و سخت دارند، می توان طی روان درمانی و با تعیین اهداف خاص، در زمینه مورد هدف و به تدریج پیشرفت کرد. این اهداف ممکن است شامل کاهش پریشانی فرد و تغییر رفتارهایی باشد که باعث اختلال در زندگی روزمره می شود.
ترجمه و خلاصه: دکتر پیمان دوستی
از سوی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ممکن است تکانشگری و بی ثباتی عاطفی خود را از روابط بین فردی خود با دیگران، وارد محیط درمانی خود با درمانگرشان کنند. در طول درمان، آنها ممکن است همانطور که در دنیای واقعی ممکن است بیش از حد واکنش پذیر باشند، با درمانگر خود نیز به همین شکل برخورد کنند.
علاوه بر این، مانند سایر اختلالات شخصیت، روشهای رواندرمانی برای اختلال شخصیت مرزی باید بر اساس رفتار و علائم هر فرد، شخصی سازی شود و درمانگر به جای استفاده از طیف های سنتی روان درمانی، با توجه به نیاز خاص مراجع و بر اساس علایم و رفتار او، تمرین هایی را ارایه دهد.
برخی از انواع روش ها و درمان هایی که برای اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) دارای حمایت پژوهشی می باشند شامل:
رفتار درمانی دیالکتیک (ِDBT)، طرحواره درمانی (Schema Therapy)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، درمان انتقال محور (Transference-Focused Therapy) و درمان مبتنی بر ذهنیت می باشند.
به عنوان یک جمع بندی می توان گفت، اگرچه اختلال شخصیت مرزی یک وضعیت روانشناختی طولانی مدت (برای برخی افراد همیشگی) است که به دلیل تکانشگری، هیجانات و رفتارهای غیرقابل کنترل بر تمام جنبه های زندگی، به ویژه روابط بین فردی تأثیر منفی می گذارد، اما می توان با روان درمانی، روش های مقابله ای کاربردی تر و تغییرات رفتاری مختلف، زندگی را برای خود آسان کرد.