برشی از کتاب

مهارت رفتار جرات مندانه

رفتار جرات مندانه، مهارتی بین فردی است که شامل ابراز صادقانه و نسبتا صریح افکار و احساس‌ها می‌باشد، به نحوی که از نظر اجتماعی مناسب بوده و احترام به دیگران نیز، در آن مد نظر باشد. همچنین جرات مندی شامل دفاع فرد از حقوق خود یا توانایی نه گفتن به شکلی است که حقوق دیگران پایمال نشود.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

به یاد داشته باشید که رفتار جرات مندانه با رفتار پرخاشگرانه یا منفعلانه متفاوت است. افراد پرخاشگر با تهدید، ضایع کردن حقوق دیگران، توهین و … به اهداف خود می‌رسند. همچنین فردی که دارای سبک منفعلانه است به طور افراطی معذرت خواهی می‌کند و تمام حقوق خود را به نفع دیگران نادیده می‌گیرد. در این بین، فقط افرادی که دارای سبک ارتباطی جرات مندانه هستند به سمت اهداف و ارزش‌های خود بدون ضایع کردن حقوق دیگران قدم می‌گذارند. برای داشتن مهارت‌های ارتباطی خوب، باید از سطح بالای خودآگاهی برخوردار باشید. پس پیشنهاد می‌کنم بار دیگر به فصل اول رجوع کنید.

سفارش این کتاب

برخی افراد به اندازه کافی با حقوق فردی خود آشنایی ندارند، پس طبیعی است که نمی‌توانند از حقوقی که چیزی درباره آن نمی‌دانند دفاع کنند. پس می‌خواهم ابتدا به برخی از حقوق فردی‌تان اشاره کنم. هر انسانی حق دارد تا به تقاضاهای دیگران نه بگوید، در مورد احساس‌ها و دلیل کارهای شخصی‌اش توضیح ندهد، به تقاضاهای بیش از حد دیگران پاسخ ندهد، تغییر عقیده دهد، زمانی که نیاز دارد تنها بماند، اشتباه کند و مسئولیت اشتباهش را بپذیرد، برای زندگی خود تصمیم بگیرد، از دیگران سوال کرده یا کمک بخواهد و خودش را دوست داشته باشد.

گیر کردن در داستان تقصیر دیگری است

“او یک احمق دست و پا چلفتی است”. “تقصیر اوست”. “نمی‌توانم با آدم بی عرضه ای مثل او معاشرت کنم”. اگر چنین قضاوت‌هایی از دیگران در ذهن شما هم شکل گرفته است، بدانید که ذهن‌تان کارکردهای طبیعی خودش را انجام می‌دهد.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

ذهن پیوسته دوست دارد تا داستان‌هایی از این دست را برای‌تان تعریف کند. اما چه اتفاقی می‌افتد اگر سفت و سخت به‌این داستان‌ها بچسبید؟ گوش کردن به‌ این داستان‌ها چه کمکی به داشتن رابطه بین فردی موثرتری می‌کند؟ ذهن من نیز مانند ذهن شما این داستان‌ها را تعریف می‌کند، اما به آنها نمی‌چسبم و اجازه نمی‌دهم تا رفتار من را تحت تاثیر قرار دهند. چگونه؟ از پروسه کلیدی‌ای در پذیرش و تعهد درمانی(ACT) به نام “گسلش” تشکر می‌کنم. در ادامه نگاهی به ‌این موضوع می‌اندازیم که چطور می‌توانیم کمی از قضاوت‌هایمان فاصله بگیریم.

سفارش این کتاب

خب موضوع خیلی هم پیچیده نیست، فقط می‌خواهیم از نگاهی متفاوت به قضاوت‌هایمان نگاه کنیم. برای درک بهتر موضوع مثالی می‌زنم. زمانی که قضاوتی تحت عنوان او یک احمق دست و پا چلفتی استدر ذهن من شکل می‌گیرد، جمله بندی های خود را به‌این شکل تغییر می‌دهم: معیارهای ما برای انجام کارها با یکدیگر متفاوت است.

تقصیر اوست، این هم یک قضاوت دیگر است، پس لازم است به خود یادآور شوم که ما در بعضی موارد باهم اختلاف سلیقه داریم. اینها نمونه‌هایی از قضاوت‌هایی است که هنگام روابط بین فردی در ذهن خیلی از ما شکل می‌گیرد. پس شروع می‌کنیم. چه قضاوت‌هایی نسبت به افرادی که با آنها در ارتباط هستید دارید و چگونه می‌توانید از این قضاوت‌ها کمی فاصله بگیرید؟

الف) شخص: ………………………………….

ب) قضاوت: …………………………………..

ج) جمله ای که با آن کمی از قضاوتتان فاصله گرفتید: ……………………………………….

عینک واقع بینانه در روابط بین فردی

وقت آن رسیده که کمی عینک واقع بینانه‌تری به چشم خود بزنیم. روابط صمیمی، احساس‌های دردناکی هم به همراه دارد. بیشتر ما تمایلی به تجربه آنها نداریم و هرکاری را برای اجتناب از تجربه‌ این احساس‌های ناخوشایند انجام می‌دهیم. اما افسوس که فقط عده کمی می‌دانند که تجربه یک زندگی ارزشمند با این دردها گره خورده است و با اجتناب از این دردها نمی‌توان زندگی‌ای غنی و ارزشمند را تجربه کرد.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

زمانی که یاد بگیرید چطور برای افکار، عواطف و احساس‌هایتان آغوشی باز داشته باشید و به آنها فضایی برای حضور بدهید، متوجه می‌شوید که تاثیر کمتری بر شما می‌گذارند. آنها دیگر نمی‌توانند شما را مثل قایقی سرگردان در آب، به هر سو که می‌خواهند، حرکت دهند.

اگر پذیرای افکار و احساس‌های ناخوشایندتان هستید و می‌توانید به طور شفقت آمیزتری با خودتان رفتار کنید، خوب است. پس آماده رفتن به مرحله بعدی هستید. هر رابطه بین فردی یا صمیمانه‌ای مقداری تنش نیز به همراه دارد. اختلاف نظرها نیز اجتناب ناپذیر است. پس زمان آن است که فضایی را به احساس‌های ناخوشایند حاصل از روابط بین فردی‌تان اختصاص دهید و سعی کنید با دیگران هم به طرز شفقت آمیزی رفتار کنید.

در اینجا یاد می‌گیرید که چطور تفاوت‌های فردی یکدیگر را بپذیرید، آغوش خود را برای احساس‌های ناخوشایند حاصل از تفاوت‌ها باز کنید، و انتخاب کنید که حالا چگونه می‌خواهید رفتار کنید.

سفارش این کتاب

طی هفته‌ای که در پیش دارید، به احساس‌های حاصل از ارتباط‌های بین فردی‌تان توجه کنید. بهتر است که این احساس‌ها را در دفترچه خود یادداشت نمایید. توجه کنید چه افکاری از ذهن‌تان عبور می‌کند، آنها را نیز یادداشت نمایید. حال بار دیگر می‌خواهم مانند مادری که کودک خود را حتی زمانی که خاکی و گل آلود است در آغوش می‌گیرد، نفس عمیقی کشیده و احساس‌های خود را در آغوش بگیرید. توجه داشته باشید که لزومی ندارد از دست این افکار و احساس‌ها خلاص شوید، فقط از وجود آنها با نگاهی هشیارانه و کنجکاوانه آگاه باشید. زمانی که به افکار و احساس‌های خود آگاه بودید و آنها را در آغوش گرفتید، به سوال‌های زیر پاسخ دهید:

  1. رفتارتان با خودتان چگونه بود؟
  2. رفتارتان در روابط بین فردی‌تان چگونه بود؟
  3. رفتارتان به طور کلی با خودتان چگونه بود؟

شناسایی ارزش ها هنگام بروز خشم

زمانی که نوجوان بودم، همیشه دوست داشتم در آینده فردی مفید و مهم شوم. پس دور از ذهن نیست که رویا پردازی‌هایی در این خصوص نیز داشته‌ام. یکی از رویاپردازی‌هایم این بود که روزی با من مصاحبه شود و بتوانم دست آوردهای زندگی‌ام را شرح دهم. حال می‌خواهم سفری به اعماق رویاهای شما داشته باشم و به عنوان گزارشگر تلویزیون با شما مصاحبه کنم.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

امروز شما را به یک برنامه زنده تلویزیونی دعوت کرده‌ام. می‌خواهم نحوه رفتار کردن‌تان را به هنگام بروز احساس خشم برای بینندگان شرح دهید. زمانی که خشمگین می‌شوید:

  1. رفتارتان با خودتان چگونه است؟
  2. رفتارتان در محیط کار چگونه است؟
  3. رفتارتان با دوستان و نزدیکانتان چگونه است؟
  4. رفتارتان در محیط خانه و با عزیزانتان چگونه است؟
  5. رفتارتان به طور کلی چگونه است؟

سفارش این کتاب

آیا جواب هایی که به سوالات بالا دادید، همان چیزهایی است که از ته دل دوست دارید باشید یا شکافی بین آنچه که هستید و آنچه که می‌خواهید باشید وجود دارد؟ اگر شکافی وجود دارد، به آن شکاف نگاهی بیاندازید. چگونه می‌توانید این شکاف را پر کنید؟

اگر هم اکنون به طرز شگفت انگیزی به خود ایده‌آل‌تان تبدیل شوید، رفتارتان چه تغییری می‌کند؟ دوباره متذکر می‌شوم که منظور صرفا رفتار و نه احساس است. پس دوباره به سوال‌های بالا پاسخ دهید. چه چیزی مانع این می‌شود که مانند خود ایده‌آل‌تان رفتار کنید؟

کنترل رفتار به هنگام بروز احساس خشم

“هرکس که تا به حال احساس خشم را تجربه نکرده است، دست خود را بلند کند”. این سوالی است که در خیلی از کارگاه‌های آموزشی‌ام، می‌پرسم. تقریبا تا به امروز هیچ کس را نیافته‌ام که دست خود را بلند کند. آیا به ‌این معنی است که اطرافیان من انسان‌های عجیبی هستند که احساس خشم را تجربه می‌کنند؟

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

            خشم یکی از هیجان‌های طبیعی ارگانیسم است. با اینکه خشم احساسی طبیعی و لازم است، اما نحوه رفتار ما اگر به هنگام بروز خشم ناکارآمد باشد، می‌تواند موجب پدید آمدن مشکلاتی شود. متاسفانه باید بگویم تنها راهی که برای جلوگیری از ایجاد احساس خشم می‌شناسم این است که قسمتی از مغزتان را ببرید و دور بیاندازید. این جمله به‌این معنی است که احساس خشم کاملا طبیعی است.

سفارش این کتاب

برای انجام تمرین‌هایی که اینجا گفته می شود، نباید منتظر یک موقعیت چالشی باشید و باید سعی کنید هر زمان که فرصتی به دست می‌آورید، آنها را انجام دهید. این کار شما دقیقا مانند رفتار بازیکنان فوتبال است که قبل از شروع مسابقه تمرین‌های خود را انجام می‌دهند و در روز مسابقه آموخته‌های خود را به کار می‌بندند. شما نیز باید اکنون مهارت‌هایی را کسب کنید، آنها را تمرین کنید تا در موقعیت‌های چالشی بتوانید از آنها استفاده کنید.

صحبت از فوتبال به میان آمد، یاد برنامه قدیمی “فوتبالیست‌ها” افتادم. از نظر من این برنامه یک شاهکار واقعی بود. همه جا حرف از “سوباسا” و “کاکرو” بود. مخاطبان این برنامه آنچنان غرق در آن می‌شدند که با اینکه می‌دانستند این فقط یک انیمیشن کامپیوتری است، اما با خوشحالی شخصیت‌های محبوبشان، خوشحال و با ناراحتی آنها، ناراحت می‌شدند. اگر شما هم در خصوص یک برنامه تلویزیونی چنین تجربه‌ای داشته‌اید، به‌این معنی است که تا حدی درگیر آن بوده‌اید، به آن چسبیده‌اید و شاید آنقدر غرق تماشا باشید که به سختی از رویدادهای اطرافتان آگاه شوید.

البته احتمالا تجربه ‌این موضوع را هم داشته‌اید که ناراحتی یا خوشحالی شخصیت‌های فیلم، تاثیری بر شما نداشته و فقط از دور به تماشای فیلم پرداخته‌اید. انگار که در این حالت به فیلم نچسبیده‌اید، اما از اتفاق‌های آن آگاه هستید و در عین حال متوجه اتفاق‌های اطرافتان هم می‌شوید.

افکار و احساس‌های ما هم تفاوت زیادی با این فیلم‌ها ندارند. گاهی آنچنان غرق آنها می‌شویم که به سختی از رفتار خودمان آگاه هستیم.

برای لحظه‌ای به فکرهایی که دارید توجه کنید. حتی اگر در حال حاضر فکر می‌کنید که فکر خاصی ندارید، به آن هم توجه کنید. آنها چه احساس‌هایی در شما به وجود می‌آورند؟ فکرهایتان را در دفترچه‌تان یادداشت کنید. آنها را خلاصه کنید. برای مثال اگر در حال حاضر به‌این فکر می‌کنید که “از دست خواهرتان بخاطر رفتار شب قبلش عصبانی هستید”، آن را به صورت خلاصه بدین شکل یادداشت کنید که “از دست خواهرم عصبانی هستم”. حال می‌خواهیم با سه قدم کمی عقب‌تر بیایستید و این فکر را کمی از دور تر تماشا کنید، پس فکرتان را به صورت زیر یادداشت کنید:

  1. فکری دارم که می‌گوید، “از دست خواهرم عصبانی هستم”.
  2. من متوجه هستم که، فکری دارم که می‌گوید، “از دست خواهرم عصبانی هستم”.
  3. داشتم فکر می‌کردم که، من متوجه هستم که، فکری دارم که می‌گوید، “از دست خواهرم عصبانی هستم”.

بسیار خب، تبریک می‌گویم، اولین مرحله را پشت سر گذاشتید. هدف از این تمرین این است که بتوانید از زاویه‌ای عقب‌تر متوجه حضور افکارتان باشید، درست مثل زمانی که در حالت نچسبیدن و غرق نشدن به فیلمی نگاه می‌کنید. پس یادآور می‌شوم که این تمرین را هرچه بیشتر انجام دهید، تاثیر بیشتری خواهد داشت.

عناصر ارتباط غیر کلامی

چندی پیش از پنجره اتاقم بیرون را تماشا می‌کردم. عده‌ای دور هم جمع شده بودند و من صدای آنها را نمی‌شنیدم. شخصی دست خود را بالا آورده بود و مدام آن را تکان می‌داد. شخص دیگری که روبروی او ایستاده بود چهره‌ای بر افروخته داشت و پشت یکی از دست‌هایش را بر کف دست دیگرش می‌کوبید. آنها چه احساسی داشتند؟ من چگونه به احساس آنها پی بردم؟

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

برای ارتباطی موثر داشتن، از جنبه‌های غیر کلامی ارتباط نیز، می‌توان بهره برد. تن صدا، بلندی صدا، تماس چشمی، حالات چهره، ژست‌ها و حالات بدنی نمونه‌هایی از عناصر غیر کلامی ارتباط هستند. برخی مواقع ما از نحوه بروز این عناصر غیر کلامی خود آگاه نیستیم و به صورت تکانه‌ای عمل می‌کنیم.

سفارش این کتاب

در حالت “خلبان خودکار” افکار و احساس‌ها، ما را مثل عروسک خیمه شب بازی حرکت می‌دهند. اما خبر خوبی برایتان دارم، شما می‌توانید به نحو کارآمدی به آنها پاسخ دهید. لزومی ندارد که از شر افکار و احساس‌های خود خلاص شوید، اما می‌توانید نحوه پاسخ به آنها را انتخاب کنید. داشتن یک فکر یا احساس در کنترل مستقیم ما نیست و نمی‌توانیم آن را انتخاب کنیم، اما نحوه رفتار کردن‌مان در اختیار خودمان است، پس می‌خواهم بین احساس و عمل تفاوتی جدی قائل شوم. ما می‌توانیم احساس خشم، ترس، اضطراب، غم و … داشته باشیم، اما با اطمینان عمل کنیم. کافی است از حضور افکار و احساس‌هایمان آگاه باشیم، بدون تلاش برای خلاص شدن از دست آنها، فضایی در ذهن‌مان برایشان ایجاد کنیم، و به نحو کارآمدی رفتار کنیم.

حال یک تمرین انجام دهیم

طی هفته جاری با شفقت بیشتری با خودتان رفتار کنید و سعی کنید به نحوه ارتباط بر قرار کردن‌تان با دیگران توجه کنید، سپس سوالات زیر را پاسخ دهید.

  1. تن صدای شما هنگام برقراری ارتباط چگونه بود؟ در آن هنگام چه احساس و فکری را تجربه می‌کردید؟
  2. میزان بلندی صدای شما چقدر بود؟ در آن هنگام چه احساس و فکری را تجربه می‌کردید؟
  3. تماس چشمی‌شما به چه نحو بود؟ در آن هنگام چه احساس و فکری را تجربه می‌کردید؟
  4. می‌توانید حالات چهره خود را حدس بزنید؟ چه احساس و فکری را تجربه می‌کردید؟
  5. ژست‌های خود را به یاد می‌آورید؟ آنها چگونه بودند و چه احساس و فکری را که تجربه می‌کردید؟

اگر توانستید به سوالات بالا جواب دهید، بسیار عالی است. شما یک قدم دیگر به جلو رفته‌اید. در ادامه می‌خواهم سعی کنید در ارتباط بعدی‌تان به افکار و احساس‌هایی که ظاهر می‌شوند توجه کنید، سپس انتخاب کنید که با وجود این افکار و احساس‌ها و بدون تلاش برای خلاصی از دست آنها، چطور می‌خواهید تن صدا، بلندی صدا، تماس چشمی، حالات چهره و ژست‌های بدنی خود را کنترل کنید. بار دیگر به سوال‌های بالا پاسخ دهید.

فرایندهای اصلی ارتباط موثر

برای اینکه بتوانیم با شخصی ارتباط موثری برقرار کنیم، اولین قدم توجه به آن شخص است. اما توجه کردن به تنهایی کافی نیست. برای توجه کردن نیازمند نگرشی باز، کنجکاو و پذیرا هستید. “نگرشی باز” یعنی، بدون دفاع، خصومت، دستور دادن، و انگشت اتهام زدن، آغوشمان را برای پذیرش او باز کنیم.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

سفارش این کتاب

“کنجکاوی” یعنی هرآنچه که درباره آن شخص می‌دانید را فراموش کنید و سعی کنید بفهمید او واقعا کیست؟ چه چیزی می‌خواهد و چه چیزی در این لحظه نیاز دارد؟ “پذیرا بودن” یعنی تمایل داشتن به آنچه شخصی دیگر می‌خواهد به ما بدهد.

اگر شخصی بدین شکل با ما ارتباط برقرار نکند ممکن است احساس کنیم که دیگر علاقه‌ای به ما ندارد و یا موجب خشم، آزار و رنجش ما شود. اگر شخصی چنین رفتار کند، ممکن است درصدد تلافی برآیید و صمیمیت و محبت در رابطه شما کمرنگ‌تر شود.

هدیه ای به نام توجه کامل

زمانی که با صمیمی‌ترین دوستم صحبت می‌کنم، آنچنان با دقت به حرف‌هایم گوش می‌کند که انگار به سخنرانی معروف ترین فرد جهان گوش می‌کند. در حین مکالمه احساس می‌کنم تمام وجودش را در اختیار من می‌گذارد و با توجه کامل با من ارتباط برقرار می‌کند.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت
سفارش این کتاب

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

در چنین مکالمه‌ای احساس مهم بودن، محترم بودن، محبوب بودن، خشنودی و رضایت کافی از گفت و گو پیدا می‌کنم. تا به حال چنین تجربه‌ای را داشته‌اید که فردی به‌این شکل به صحبت‌هایتان گوش کند؟ چه احساسی به شما دست می‌دهد؟ هدیه‌ای به نام توجه کامل …

سفارش این کتاب

توجه کامل یکی از گران‌بها ترین هدیه‌هایی است که می‌توانید به عزیزانتان بدهید.

همدلی و شفقت با دیگران

گاهی ما به خاطر موانعی مانند 1) قضاوت دیگران، 2) انتقاد، 3) نصیحت، 4) بی اهمیت جلوه دادن مشکل دیگران، 5) سرزنش، 6) بزرگ‌نمایی مشکل، 7) نداشتن شفقت با خود و یا 8) ارائه راهکار و راهنمایی، نمی‌توانیم با دیگران همدلی داشته باشیم.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

سفارش این کتاب

برای داشتن رابطه‌ای همدلانه‌تر با دیگران تکنیک‌هایی وجود دارد. گوش دادن فعال یکی از مهم‌ترین تکنیک‌هایی است که در این زمینه می‌توانید انجام دهید. به منظور استفاده از این تکنیک، به فرد مقابل نگاه کنید، هر 5 تا 10 ثانیه یک بار، بازخوردی از صحبت‌های فردی که با شما گفت و گو می‌کند را به او بازگردانید و شخص را از این موضوع که حواس‌تان به حرف‌های او هست، آگاه کنید. کمی‌به طرف او متمایل شوید. گاهی سوال بپرسید.

گوش دادن فعال دو مرحله دارد: الف) درک و منعکس کردن احساس‌های طرف مقابل و ب) درک و منعکس کردن دلیل این احساس‌ها. گوش دادن فعال به‌این معنی نیست که ما با هرچیزی که می‌شنویم موافق هستیم، بلکه نشان می‌دهیم که مایل هستیم حرف‌های او را گوش داده و نظر او را بدانیم.

احساس‌های او را انعکاس دهید. برای انعکاس احساس‌ها لزوما به دنبال جمله‌ای خاص نگردید، شما می‌توانید با زبان بدن خود نشان دهید که احساس‌هایش را درک می‌کنید.

به زبان بدن او دقت کنید و اگر لازم است گاهی از تماس‌های بدنی مثل فشردن دست، در آغوش گرفتن و موارد این چنینی استفاده کنید.

از خود بپرسید، اگر من در شرایط کنونی وی بودم، دوست داشتم چطور با من رفتار شود و سعی کنید به همان شکل رفتار کنید.

پیش به سوی یک زندگی ارزشمند

زمانی که از واژه ارزش صحبت می‌کنم، تقریبا همه معتقد هستید که مفهوم آن را می‌دانید. اما این واژه به راستی به چه معناست؟ ارزش‌ها عمیق‌ترین خواسته‌های قلبی شما برای اینکه چطور پیوسته رفتار کنید هستند.

برشی از کتاب مهارت های زندگی بر اساس پذیرش و تعهد درمانی متمرکز بر شفقت
سفارش این کتاب

نویسنده: دکتر پیمان دوستی

ارزش‌ها خواسته‌های شما از دنیا، دیگران و یا قوانین و اهداف‌تان نیستند. ارزش‌ها به سبک رفتاری شما مربوط هستند. ارزش‌ها مانند قطب‌نمایی هستند که مسیر زندگی را نشان می‌دهند.